کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روزبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روزبه
لغتنامه دهخدا
روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ نکتی (یا نکهتی ) لاهوری ،مکنی به ابوعبداﷲ. از شاعران قرن پنجم هجری است و سلطان مسعود غزنوی را مدح گفته است . عوفی می نویسد: نکات لطیف او از حد و عد افزون است و نقود شعر او لطیف و موزون . (لباب الالباب ج 2 ص 57). از اش...
-
روزبه
لغتنامه دهخدا
روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) از زنان شاعر در اوایل قرن دهم و معاصر سلطان سلیم بوده است . از اشعار اوست :هر زمان دارم هلاکی با حیات آمیخته زان تغافلها که کردی التفات آمیخته .تغافل از بتان بی وفا مطلوب میباشدوزین سنگین دلان بی التفاتی خوب میباشد. (از مجالس ا...
-
روزبه
لغتنامه دهخدا
روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) پسر ساسان از فرمانروایان ایرانی عربستان در زمان ساسانیان بوده است . رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 180 شود.
-
روزبه
لغتنامه دهخدا
روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) نام اصلی سلمان فارسی بوده است . رجوع به سلمان فارسی شود.
-
روزبه
لغتنامه دهخدا
روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) نام اصلی عبداﷲبن مقفعمکنی به ابوعمرو و ابومحمد و مشهور به ابن المقفع دانشمند معروف ایرانی بود. رجوع به ابن المقفع شود.
-
روزبه
لغتنامه دهخدا
روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) نام وزیر بهرام گور پادشاه ساسانی . (از فرهنگ شاهنامه ).
-
روزبه
لغتنامه دهخدا
روزبه . [ ب ِ ] (اِخ ) نکنی . اسدی طوسی در ذیل کلمه ٔ شاشه باین بیت او تمثل جسته است :ناگاه برآرند ز کنج تو خروشی گردند همه جمله و بر ریش تو شاشه . (از فرهنگ اسدی چ دبیرسیاقی ص 68).شاید این شاعر همان روزبه بن عبداﷲ نکتی باشد. رجوع بهمین نام شود.
-
روزبه
لغتنامه دهخدا
روزبه . [ ب ِ ] (ص مرکب ) بختیار. (ناظم الاطباء). خوشروز و خوشبخت . (فرهنگ شاهنامه ). بهروز. (آنندراج ). سعید. نیکبخت : توهم پای در مرز ایران منه چو خواهی که مه باشی و روزبه . فردوسی .می لعل پیش آور ای روزبه که شد سال گوینده بر شصت و سه . فردوسی .مها...
-
روزبه
لغتنامه دهخدا
روزبه . [ب ِ ] (اِخ ) (ملا...) شیرازی از شاعران بوده است . رجوع به تذکره ٔ شمع انجمن ص 178 و فرهنگ سخنوران شود.
-
واژههای همآوا
-
روز به
لغتنامه دهخدا
روز به . [ زِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) روز خجسته . هنگام خوش ومبارک و میمون . روز بهتر و خوشتر. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
روزبهان
لغتنامه دهخدا
روزبهان . [ب ِ ] (اِ) ج ِ روزبه . رجوع به روزبه (ص مرکب ) شود.
-
ناروزبه
لغتنامه دهخدا
ناروزبه . [ ب ِه ْ ] (ص مرکب ) مقابل روزبه : آب و شرف و عز جهان روزبهان است ناروزبهان جمله نیرزند به نانی . فرخی .رجوع به روزبه شود.
-
نیکوروز
لغتنامه دهخدا
نیکوروز. (ص مرکب ) نیک روز. روزبه . خوش بخت .