کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رودان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رودان
لغتنامه دهخدا
رودان . (اِخ ) دیهی است از دیههای خوارزم . (از معجم البلدان ).
-
رودان
لغتنامه دهخدا
رودان . (اِخ ) شهرکی است [ از حدود خراسان ] بانعمت ، و از وی نمک خیزد. (حدود العالم ).
-
رودان
لغتنامه دهخدا
رودان . (اِخ ) شهری است در نزدیکی بست . (از معجم البلدان ).
-
رودان
لغتنامه دهخدا
رودان . (اِخ ) نام محلی در کنار راه قزوین و همدان در 329هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
-
رودان
لغتنامه دهخدا
رودان . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای هشتگانه ٔ بخش میناب از شهرستان بندرعباس که در شمال میناب واقع شده است . قرای این دهستان در دو طرف رودخانه ٔ میناب احداث شده است . هوای آن گرم مرطوب است و آبش از رودخانه ٔ میناب تأمین میشود و از محصولات عمده اش خرم...
-
رودان
لغتنامه دهخدا
رودان . (اِخ ) یا رودان و احمدی ، ناحیه ای است در جنوب کرمان از دهستانهای بندرعباس . ابن البلخی آرد: رکن شرقی پارس متاخم اعمال کرمان است بر جنوب سیرجان ،و سرحد آن رودان است و این رودان از اعمال پارس بوداما بعهد سلطان شهید الب ارسلان قدس اﷲ روحه چون م...
-
رودان
لغتنامه دهخدا
رودان . [ رَ وَ ] (ع مص ) طواف کردن همسایگان ؛ رادت المراءة روداناً. (منتهی الارب ). رادت المراءة روداً و روداناً؛ بسیار رفت وآمد کرد آن زن به خانه های همسایگان . (از اقرب الموارد). || آرام نگرفتن : راد وساده ؛ لم یستقر. (منتهی الارب ). استقرار نیافت...
-
رودان
لغتنامه دهخدا
رودان .(اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه از شهرستان جیرفت واقع در 65هزارگزی جنوب ساردوئیه و22هزارگزی باختر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه . دارای 4 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
واژههای مشابه
-
میان رودان
لغتنامه دهخدا
میان رودان . (اِخ ) جزیره ای که از اروندرود و شعبه ٔ کارون به نام بهمنشیر تشکیل می شود و شهر آبادان (عبادان ) در آن واقع است . رجوع به معجم البلدان شود.
-
میان رودان
لغتنامه دهخدا
میان رودان . (اِخ ) دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد، واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری دورود با 106 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
رودان و احمدی
لغتنامه دهخدا
رودان و احمدی . [ ن ُ اَ م َ ] (اِخ ) رجوع به رودان (ناحیه ای در جنوب کرمان ) و جغرافیای سیاسی کیهان ص 236 و 240 شود.
-
جستوجو در متن
-
روذان
لغتنامه دهخدا
روذان . (اِخ ) رودان . از دیه های خوارزم است . رجوع به رودان و معجم البلدان شود.
-
روذان
لغتنامه دهخدا
روذان . (اِخ ) رودان . شهرکی است از قرنین کوچکتر نزدیک فیروزقند، از طرف راست کسی که از بست بسوی رخد رود. (اصطخری از حاشیه ٔ تاریخ سیستان 304). رجوع به رودان شود.