کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روبروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روبروی
لغتنامه دهخدا
روبروی . [ ب ِ ](ص مرکب ، ق مرکب ) روبرو. مقابل . محاذی : مرگ به من نیز روبروی نشسته ست می نتوانم کنم سخن کم و افزون . میرزا ابوالحسن جلوه .و رجوع به روبرو شود.
-
جستوجو در متن
-
قبالة
لغتنامه دهخدا
قبالة. [ ق ُ ل َ ] (ع ق ) روباروی . (ناظم الاطباء). روبروی : جلست قبالته ؛ روبروی آن نشستم . (ناظم الاطباء). قبال .
-
ستار
لغتنامه دهخدا
ستار. [ س ِ ] (اِخ ) کوهی است در عالیه در دیار بنی سلیم روبروی صفینه . (معجم البلدان ).
-
شمال رو
لغتنامه دهخدا
شمال رو. [ ش َ / ش ِ / ش ُ ] (ص مرکب ) روبروی شمال و مقابل شمال . (ناظم الاطباء).
-
دمیره
لغتنامه دهخدا
دمیره . [ دَ رَ ] (اِخ ) ده بزرگیست که در ساحل رود نیل و راه دمیاط و روبروی قریه ای دیگر همنام خود شده است . (از معجم البلدان ).
-
زبیب
لغتنامه دهخدا
زبیب . [ زَ ] (اِخ ) (دیر...) دیری است در نواحی خناصره روبروی دیر اسحاق . (از تاج العروس از تاریخ ابن العدیم ).
-
راست رو
لغتنامه دهخدا
راست رو. [ ت ِ ] (ق مرکب ) در تداول عامه مواجه . مقابل . محاذی . روبرو: راست روی توپخانه ، روبروی توپخانه . (یادداشت مؤلف ).
-
ژرسی سیتی
لغتنامه دهخدا
ژرسی سیتی . [ ژِ ] (اِخ ) نام شهری به اتازونی (در نیوجِرسی ) بر کنار هودسن و روبروی نیویورک ، دارای 325000 تن سکنه .
-
مجدل
لغتنامه دهخدا
مجدل . [ م َ دَ ] (اِخ ) شهر حصارداری بر حدود مصر است که روبروی فلسطین واقع است . (قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به همین مأخذ شود.
-
لماز
لغتنامه دهخدا
لماز. [ ل ِ ] (ع ص ) عیب کننده یا آنکه روبروی تو عیب کند. (منتهی الارب ). بدگوی .
-
بالمشاهدة
لغتنامه دهخدا
بالمشاهدة. [ بِل ْم ُ هََ دَ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + ال + مشاهده ) حضوراً. روبروی . (ناظم الاطباء). و رجوع به مشاهده شود.
-
علم بنی الصادر
لغتنامه دهخدا
علم بنی الصادر. [ ع َ ل َ م ُ ب َ نِص ْ صا دِ ] (اِخ ) کوهی است روبروی قیروان در مقابل حاجر. (از معجم البلدان ).
-
کرمی
لغتنامه دهخدا
کرمی . [ ک َ ما ] (اِخ ) دهی است به تکریت . (منتهی الارب ). قریه ای است روبروی تکریت در جانب مشرق و در جنب آن قریه ای دیگر که موسوم است به حصاصه یافت شود. (از معجم البلدان ).
-
غوره
لغتنامه دهخدا
غوره . [ غ ُ رِ ] (اِخ ) تلفظ ترکی گره . نام جزیره ای در آفریقای غربی فرانسه ، که جزء سنگال است و روبروی داکار قرار دارد. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.