کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روبارو شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روبارو شدن
لغتنامه دهخدا
روبارو شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به روباروی شدن و روبرو شدن شود.
-
واژههای مشابه
-
روبارو کردن
لغتنامه دهخدا
روبارو کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به روباروی کردن و روبرو کردن شود.
-
جستوجو در متن
-
ملاقی
لغتنامه دهخدا
ملاقی . [ م ُ ] (ع ص ) دیدارکننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه دیدار می کند و آنکه می رسد به دیگری . || مأخوذازتازی ، روبارو و دوچار و پیوسته . (ناظم الاطباء).- ملاقی شدن ؛ روبارو شدن و دوچار گشتن و پیوسته و متصل شدن . (ناظم الاطباء).
-
طرفیت
لغتنامه دهخدا
طرفیت . [ طَ رَ فی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) روبارو و مقابل و مواجه شدن . طرف بودن .
-
مواجهة
لغتنامه دهخدا
مواجهة. [ م ُ ج َ هََ ] (ع مص ) روبارویی کردن . (منتهی الارب ). روباروی شدن با کسی و قرار دادن روی خود را با روی آن . (ناظم الاطباء). با هم روبرو شدن . (غیاث ) روبارو شدن . (آنندراج ). مقابله . (المصادر زوزنی ). روی به روی کسی قرار دادن . (از اقرب ال...
-
چهره گردیدن
لغتنامه دهخدا
چهره گردیدن . [ چ ِ رَ / رِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) مقابل شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). روبرو شدن . مواجه شدن . مقابل شدن . رودررو قرار گرفتن . راست آمدن با کسی . روبارو شدن : کجا با برهمن زاهد تواند چهره گردیدن ندارد سبحه اش آن دل رگ زنار می باید....
-
چهره شدن
لغتنامه دهخدا
چهره شدن . [ چ ِ رَ / رِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مقابل شدن . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). روبرو شدن . مواجه شدن . روبارو شدن . رودررو قرار گرفتن : با آینه چهره میتوان شدگرروی تو در میان نباشد. غنی (از آنندراج ).|| حریف شدن . (غیاث اللغات ). کنایه از حری...
-
مواجهه
لغتنامه دهخدا
مواجهه .[ م ُ ج َ هََ / ج ِ هَِ ] (از ع ، اِمص ) مواجهت . مواجهة. روبارویی و مقابل و مقابله . (ناظم الاطباء). رودررویی . روبرویی . مقابله . (یادداشت مؤلف ) : ثنا و طال بقا هیچ فائده نکندکه در مواجهه گویند راکب و راجل . سعدی .ملک زوزن را خواجه ای بود...
-
مقابل
لغتنامه دهخدا
مقابل . [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) روبارو، و با لفظ شدن و کردن و افتادن و داشتن با چیزی مستعمل . (آنندراج ). روباروی و مواجه . (ناظم الاطباء). روبرو. رویاروی . محاذی . حَذو. حِذاء. مواجه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نماز شام نزدیک است و امشب مه و خورشید ر...