کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روال وقفهگردانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رؤال
لغتنامه دهخدا
رؤال . [ رُ آ ] (ع اِ)آب دهن اسب یا کف دهن آن . (منتهی الارب ). آب دهن چهارپایان . (از اقرب الموارد). رُوال . راؤول . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به رُوال و راؤول شود.
-
یک روال
لغتنامه دهخدا
یک روال . [ ی َ / ی ِ رَ ] (ص مرکب ) یک روش . یک ترتیب . یک نسق .