کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رهطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رهطی
لغتنامه دهخدا
رهطی . [ رَ طا ] (ع اِ) مرغی است . (منتهی الارب ) آنندراج ) (ناظم الاطباء). مرغی است که آن را عیرالسراة گویند. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
عوارة
لغتنامه دهخدا
عوارة. [ ع ُ رَ ] (اِخ ) آبی است ازآن ِ بنی سُکَین ، و سکین رهطی است از فزارة. و گویند آن در ساحل جریب است ازآن ِ فزارة. (از معجم البلدان ).
-
عیر
لغتنامه دهخدا
عیر. [ ع َ ] (ع اِ) خر، اهلی باشد یا وحشی ، و اکثر گورخر و خر وحشی را به کار برند. و مؤنث آن «عیرة» باشد. ج ، أعیار، عیار، عُیور، عُیورة. جج ، عیارات (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد)، مَعیوراء. مَعیوری ̍ اسم جمع آن است . (از اقرب الموارد).- امثا...