کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رنم
لغتنامه دهخدا
رنم . [ رَ ن َ ] (ع اِ) آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). صوت . (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه ).
-
رنم
لغتنامه دهخدا
رنم . [ رَ ن َ ] (ع مص ) سراییدن . (تاج المصادربیهقی ) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ). ترجیع صوت باشادمانی . (از معجم متن اللغه ). رجوع به ترنم شود.
-
رنم
لغتنامه دهخدا
رنم . [ رُ ن ُ ] (ع ص ، اِ) زنان نیکو سرودگویان ، و گویا ج ِ رَنْماء است . (منتهی الارب ). مغنیات خوش سرود. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه ).
-
جستوجو در متن
-
رنمة
لغتنامه دهخدا
رنمة. [ رَم َ / رَ ن َ م َ ] (ع اِ) آواز نیکو. (منتهی الارب ). له رنمة حسنة؛ ای ترنم حسن . تقول : «نقرته بعنمة فانطقته برنمة». (از اقرب الموارد). رجوع به رَنَم شود.