کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رمیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رمیز
لغتنامه دهخدا
رمیز. [ رَ ] (ع ص ) بسیار جنبان . (منتهی الارب ). بسیارحرکت . (از اقرب الموارد). بسیارحرکت در فن خود. (از متن اللغة). || مرد بزرگ داشته . (منتهی الارب ). مبجَّل و معظم . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || خردمند. (منتهی الارب ). عاقل .(از اقرب المو...
-
رمیز
لغتنامه دهخدا
رمیز. [ رُ م َ ] (ع اِ) چوب دستی . (منتهی الارب ). عصا. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
واژههای همآوا
-
رمیض
لغتنامه دهخدا
رمیض . [ رَ ] (ع ص ) شفرة رمیض ؛ کارد نیک تیز. (منتهی الارب ). کارد تیز و برنده . (از اقرب الموارد). || هر چیز برنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
اصیل
لغتنامه دهخدا
اصیل . [ اَ ] (ع ص ) صاحب اصل بمعنی صاحب نسب ، ای کسی که آبا و اجداد او شریف و نجیب باشند. (غیاث ). آنکه دارای اصل است . (از اقرب الموارد) (آنندراج ). خداوند اصل و حسب و نسب و بزرگ . (مقدمه ٔ لغت میرسیدشریف جرجانی ص 3). صاحب اصل . صاحب نسب . (منتهی ا...