کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رمبیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رمبیدن
لغتنامه دهخدا
رمبیدن . [ رُ دَ ] (مص ) خراب شدن و از هم ریختن دیوار و امثال آن . (فرهنگ نظام ). خراب شدن و فروریختن .
-
جستوجو در متن
-
رمبان
لغتنامه دهخدا
رمبان . [ رُ] (نف ) نعت فاعلی از رمبیدن . رجوع به رمبیدن شود.
-
رمبنده
لغتنامه دهخدا
رمبنده . [ رُ ب َ دَ / دِ ] (نف ) بر روی هم خراب شده . ریخته شده و خراب شده . رجوع به رمبیدن شود.
-
رمبیده
لغتنامه دهخدا
رمبیده . [ رُ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) بر روی هم خراب شده . ریخته شده و خراب شده . رجوع به رمبیدن شود.
-
پائین
لغتنامه دهخدا
پائین . (ص نسبی ، ق ) تحت . تحتانی . زیر. زیرین . سِفل . پست . دون . فرود. فرودین . مقابل بالا و بالائین : فرستاده گر کشتن آئین بدی سرت را کنون جای پائین بدی . اسدی .به تبعیت فرهنگ نویسان این شاهد نوشته شد و بی شبهه مصراع دوم ، «سرت را کنون خاک بالین...