کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رمان السعال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رمان السعال
لغتنامه دهخدا
رمان السعال . [ رُم ْ ما نُس ْ س ُ ] (ع اِ مرکب ) خشخاش . (الفاظ الادویه ) (اختیارات بدیعی ). خشخاش سفید. رمان السعالی . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به خشخاش شود.
-
واژههای مشابه
-
فاروب رمان
لغتنامه دهخدا
فاروب رمان . [ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور که در 3 هزارگزی باختر نیشابور واقع است . جلگه ای معتدل و دارای 110 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت و دادوستد در شهر نیشابور است...
-
رمان بری
لغتنامه دهخدا
رمان بری . [ رُم ْ ما ن ِ ب َرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به رمان البر شود.
-
رمان حامض
لغتنامه دهخدا
رمان حامض . [ رُم ْ ما ن ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) انار ترش . (اختیارات بدیعی ) (الفاظ الادویه ) (مخزن الادویه ). بهترین آن بود که بزرگ آبدار بود و انواع انار غذا اندک دهد و قابض ترین اجزای وی گل وی بود و انار ترش سرد و خشک بود در دویم و گویند ...
-
رمان حلو
لغتنامه دهخدا
رمان حلو. [ رُم ْ ما ن ِ ح ُل ْوْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) انار شیرین . (اختیارات بدیعی ) (الفاظ الادویه ). صاحب اختیارات بدیعی آرد: بهترین آن بود که بزرگ بود و شیرین و رسیده و ملس بود و طبیعت وی سرد بود در اول درجه ٔ اول ، و تر بود در آخر آن و گوین...
-
رمان مز
لغتنامه دهخدا
رمان مز. [ رُم ْ ما ن ِ م ُزز ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) انار میخوش . انار ترش و شیرین . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (مخزن الادویه ). صاحب مخزن الادویه آرد: در سردی و تری مایل به اعتدال و در سایر افعال قریب به انار شیرین و در تسکین حدت صفراوی ثوران خون از...
-
رمان الانهار
لغتنامه دهخدا
رمان الانهار. [ رُم ْ مانُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از هوفاریقون است و در دمشق ویرا اندروسامن خوانند. (اختیارات بدیعی ). نوع درشت هوفاریقون است . (از تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). نباتی است دارای گلهای زرد مایل به سرخی و دانه ٔ آن شبیه به سماق که اغلب...
-
رمان البر
لغتنامه دهخدا
رمان البر. [ رُم ْما نُل ْ ب َرر ] (ع اِ مرکب ) رمان بری . درختی است که به درخت انار ماند و کوچکتر از او، حب قلقل دانه ٔ وی است و مغاث بیخ اوست . (الفاظ الادویه ). جلنار ذکر. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). رجوع به حب القلقل شود.
-
جستوجو در متن
-
خشخاش ابیض
لغتنامه دهخدا
خشخاش ابیض . [ خ َ ش ِ اَب ْ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی خشخاش است که خشخاش بستانی نیز می گویند. رمان السعال .(یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به خشخاش بستانی شود.
-
گرز خشخاش
لغتنامه دهخدا
گرز خشخاش . [ گ ُ زِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) غوزه ٔ خشخاش که از آن تریاک گیرند. میوه ٔ خشخاش را گویند که کوکنار نیز نامیده می شود. رجوع به کوکنار و خشخاش شود. رمان السعال .
-
کوکنار
لغتنامه دهخدا
کوکنار. (اِ مرکب ) غلاف خشخاش باشد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 129). غلاف غوزه ٔ خشخاش باشد و به عربی رمان السعال گویند. (برهان ). غلاف غوزه ٔ خشخاش که به فارسی نارکیوا و به عربی رمان السعال گویند که دفع سرفه کند و فارسیان سرفه را کوک گویند و سرفه کردن ...
-
نارکیوا
لغتنامه دهخدا
نارکیوا. [ کی وا ] (اِ) غوزه ٔ خشخاش سیاه را گویند و به حذف الف آخر غوزه ٔ خشخاش سفید را و به عربی رمان السعال خوانند. (برهان قاطع). غوزه ٔ خشخاش سیاه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسم فارسی است و معنی آن انار روباه است و آن را مارکیوا نیز گویند... و ...
-
لوطوس
لغتنامه دهخدا
لوطوس . (معرب ، اِ) حندقوقای بستانی است و بدین اسم خوانند و میسن را نیز بدین اسم خوانند و میسن نوعی از نیلوفر است که در مصر وی را حریرا خوانند و آن نیلوفر دیگر اعرابی گویند و گویند لوطوس نوعی از سدر است و این قول بعید است . (از اختیارات بدیعی ). ابور...