کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رقاعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رقاعة
لغتنامه دهخدا
رقاعة. [ رَ ع َ ] (ع اِمص ) یا رقاعت . گولی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) ناظم الاطباء). حمق . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
رقاعة
لغتنامه دهخدا
رقاعة. [ رَ ع َ ] (ع مص ) رقاعت . گول ابله و احمق شدن و کم عقل گشتن . (یادداشت مؤلف ). کالیو شدن . (المصادر زوزنی چ بینش ص 405). احمق شدن . شارح مقامات حریری گفته : رقاعة به معنی گولی و احمقی یا پررویی یا کمی شرم است .(از اقرب الموارد). || اشتیاق جن...
-
جستوجو در متن
-
اسماء
لغتنامه دهخدا
اسماء. [ اَ ] (اِخ ) بنت رقاعة. یکی از زنان که رسول (ص ) او را نکاح کرد و پیش از آنکه برسول رسد نماند. (تاریخ گزیده چ براون ج 1 ص 161).
-
گولی
لغتنامه دهخدا
گولی . (حامص ) عمل گول . صفت گول . حالت وچگونگی گول . کانائی . چلی . خلی . احمقی . (فرهنگ رشیدی ). غفلت . نادانی . ابلهی . (ناظم الاطباء) : هرکجا نام او بری ندمدزان زمین گولی و نکوهش و ننگ . فرخی .همه مشغولی عالم گولی است ترک گولی به خدا مشغولی است ....