کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رفقة
لغتنامه دهخدا
رفقة. [ رَ ف َ ق َ ] (ع اِمص ) برتافتگی آرنج . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
رفقة
لغتنامه دهخدا
رفقة. [ رَ ق َ ] (ع اِ) کاروان . (دهار). رجوع به رَفقَة یا رِفقَة یا رُفقَة شود. || کاروان . (دهار).
-
رفقة
لغتنامه دهخدا
رفقة. [ رَ ق َ ] (ع اِ) یا رِفقَة یا رُفقَة. گروه همسفر. ج ، رِفاق و اَرفاق و رُفَق . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). همراهان و یاران سفر. (دهار). گروه همراه و همدم و هم صحبت . (ناظم الاطباء).
-
رفقة
لغتنامه دهخدا
رفقة. [ رُ ق َ ] (اِخ ) یا رفقاء. خواهر لابان و زوجه ٔ اسحاق بن ابراهیم است . و چون بیست سال برین نکاح سپری شد رفقه یعقوب و عیسو را تولید نمود. (از قاموس کتاب مقدس ). رجوع به رفقاء شود.
-
رفقة
لغتنامه دهخدا
رفقة. [ رُ ق َ ] (ع اِ) ج ِ رفیق . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). رجوع به رفیق شود.
-
جستوجو در متن
-
ارفاق
لغتنامه دهخدا
ارفاق . [ اَ] (ع اِ) ج ِ رُفقَه و رَفقه و رِفقَه ،گروه همسفر.
-
رفق
لغتنامه دهخدا
رفق . [ رِ ف َ ] (ع اِ) ج ِ رَفقَة یا رِفقَة یا رُفقَة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به رفقة شود.
-
رفق
لغتنامه دهخدا
رفق . [ رُ ف َ ] (ع اِ) ج ِ رَفقَة یا رِفقَة یا رُفقَة. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
رفقاء
لغتنامه دهخدا
رفقاء. [ ] (اِخ ) یا رُفقَة. بنت ماخوربن تارخ زوجه ٔ اسحاق (ع ) مادر عیص و یعقوب . (حبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 23).رجوع به رفقة و مجمل التواریخ و القصص ص 194 شود.
-
کالینکوس
لغتنامه دهخدا
کالینکوس . [ ] (اِخ ) اسم دیگر رَقَّه و یا رفقه است و آن شهری است واقع در جزیره ٔ قدیم [ سرزمین بین دجله و فرات در شمال بغداد ] . (از معجم البلدان ).
-
رفاقة
لغتنامه دهخدا
رفاقة. [ رُ ق َ ] (ع اِ) گروه همسفر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به رِفقَة و رِفاق شود.
-
دبوره
لغتنامه دهخدا
دبوره . [ دِ رَ ] (اِخ ) نام دایه ٔ رفقه . وی چون موتش دررسید و درتحت بلوط بیت ایل مدفون گردید. (سفر پیدایش 35:8).
-
رفاق
لغتنامه دهخدا
رفاق . [ رِ ] (ع اِ) ریسمانی که بدان بازوی شتر بندند تا آهسته رود. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رشته ای که با آن بازوی شتر را ببندند هرگاه بیم آن رود که آرزومند وطن خود شود. ج ، رُفُق . (از اقرب الموارد). || دورویی . (ناظم الاطباء) (منته...
-
وسیقة
لغتنامه دهخدا
وسیقة. [ وَ ق َ ] (ع اِ) گله ٔ شتران هم سفر، و این در شتر مانند رفقه است در انسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). فاذا سرقت طردت معاً، مأخوذ من قولهم : وسق الابل ؛ اذا طرد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). اشتر که دزدان بران...