کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رعیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رعیان
لغتنامه دهخدا
رعیان . [ رُع ْ ] (ع ص ، اِ) ج ِ راعی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ِ راعی ، به معنی ولی و امیر و چراننده و نگهدارنده . (آنندراج ). رجوع به راعی شود.
-
واژههای همآوا
-
رایان
لغتنامه دهخدا
رایان . (اِخ ) دهی است بناحیه ٔ اعلم . (منتهی الارب ). قریه ای است از قراء ناحیه ٔ اعلم همدان . (از معجم البلدان ).
-
رایان
لغتنامه دهخدا
رایان . (اِخ ) کوهی است به حجاز. (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
-
رایان
لغتنامه دهخدا
رایان . (اِخ ) نام شهری است در خطه ٔ راجپوتانا واقع در حوزه ٔ جونپور و 126هزارگزی شمال شرقی آن . رایان دارای قلعه ای بسیار بلند و باشکوه میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
جستوجو در متن
-
راعی
لغتنامه دهخدا
راعی . (ع ص ، اِ) شبان . (فرهنگ نظام ) (مهذب الاسماء) (دهار) (ترجمه ٔ علامه ٔ تهذیب عادل بن علی ) (از المنجد). شبان یعنی چراننده ٔ چهارپایان . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). چراننده . چوپان . ج ، رعاة، رعاء و رعیان . (منتهی الارب ) : ملک معظم اتابک اعظم ...
-
اسحاق
لغتنامه دهخدا
اسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن بشربن محمدبن عبداﷲبن سالم بخاری . مکنی به ابی حذیفه . از موالی بنی هاشم . مولد او بلخ است و چون ببخارا سکنی گزیده بدین نسبت معروف شده است . او صاحب کتاب مبتداء و غیره است . وی در سنه ٔ 206 هَ . ق . به بخارا درگذشت . اسحاق از...