کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رعدآسا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رعدآسا
لغتنامه دهخدا
رعدآسا. [ رَ ] (ص مرکب ) مانند رعد. همچون تندر. رعدوار. (یادداشت مؤلف ). مانند رعد. همچون تندر: آوای رعد آسا. (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
رعدوار
لغتنامه دهخدا
رعدوار. [ رَ وا ] (ص مرکب ) رعدآسا. مانند رعد و تندر. (ناظم الاطباء) : چو آن بندی آگاه گردد ز کارخروشد خروشیدنی رعدوار.نظامی .
-
آسا
لغتنامه دهخدا
آسا. (پسوند) اَسا. ادات تشبیه است . مثل . مانند. گون . گونه . شبه . وار. سان . سا. نظیر. شکل . صفت : آسمان آسا. بحرآسا. پادشاه آسا. پیل آسا. ترک آسا. خاقانی آسا. خورآسا. دلیرآسا. دودآسا. راهب آسا. رعدآسا. زمین آسا. ساسیاآسا. شیرآسا. عندلیب آسا. فلک آ...
-
طاقدیس
لغتنامه دهخدا
طاقدیس . (اِخ ) تخت طاقدیس . تخت خسرو پرویز را که از فریدون به وی رسیده بود طاقدیس میگفتند. گویند جمیع حالات فلکی و نجومی در آن ظاهر میشده و آن سه طبقه بوده و در هر طبقه جمعی از ارکان دولت او جابجا قرار میگرفته اند و خسرو پرویز بر آن تخت ملحقات و تصر...