کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رطیلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رطیلا
لغتنامه دهخدا
رطیلا. [ رُ طَ ] (اِخ ) نام جایگاهی است . (معجم البلدان ) (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره ٔ 5) (منتهی الارب ).
-
رطیلا
لغتنامه دهخدا
رطیلا. [ رُ طَ ] (ع اِ) به معنی عنکبوت زهردار که به فارسی خایه گیر نیز گویند. تصحیف رتیلاء است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره ٔ 5). محرف رتیلا است . (فرهنگ فارسی معین ) (از اقرب الموارد). رجوع به رتیلا و رتیل و رطیل شود.
-
واژههای همآوا
-
رتیلا
لغتنامه دهخدا
رتیلا. [ رُ ت َ / ت ِ ] (از ع ، اِ) رتیل . رتیلاء. لغتی است در رتیلاء. (منتهی الارب ). جانورکی زهردار که بفارسی دلمه گویند. (از ناظم الاطباء). حیوانیست مانندعنکبوت اما شکم وی بزرگ بود و رنگ او زرد بود و در نواحی یزد بسیار بود، و او را خایه گیر خوانند...
-
جستوجو در متن
-
رطیل
لغتنامه دهخدا
رطیل . [ رُ طَ ] (ع اِ) رتیل . رتیلا. رطیلا. دلمک . دلمه . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه شود.