کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رطوبتسنجشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رطوبت
لغتنامه دهخدا
رطوبت .[ رُ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) تر شدن . مرطوب گشتن . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). تری . بلل . نم . مقابل یبوست . مقابل خشکی . (یادداشت مؤلف ). نمناکی . مقابل خشکی و یبوست . (از فرهنگ فارسی معین ). یکی از کیفیات محسوسه ٔ ملموسه رطوبت است و ...
-
رطوبت سنج
لغتنامه دهخدا
رطوبت سنج . [ رُ ب َ س َ ] (نف مرکب ) رطوبت سنجنده . که رطوبت را بسنجد. || (اِ مرکب )(اصطلاح فیزیک ) آلاتی را گویند که برای تعیین درجه ٔ رطوبت هوا (فشار بخار آب یا جرم آن ) به کار می روند.- رطوبت سنج شیمیایی ؛ برای تعیین جرم بخارآب به کار می رود و ا...