کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رضوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رضوی
لغتنامه دهخدا
رضوی . [ رَ / رِ ض َ وی ی / وی ] (از ع ، ص نسبی ) منسوب به رَضْوی ̍ که کوهیست به مدینه . (منتهی الارب ). || منسوب به رَضی ّ، مانند صفی و صفوی . (از نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال 1 شماره ٔ 5). || در عرف فارسی زبانان منسوب به رضا را گویند اگرچه صح...
-
رضوی
لغتنامه دهخدا
رضوی . [ رَ ض َ ] (اِخ ) میرزا محمدباقربن ابراهیم یا محمدابراهیم بن محمدباقربن محمدعلی حسینی رضوی قمی الاصل همدانی المسکن و الولادة. از بزرگان اوایل قرن سیزدهم هجری بود و شعر نیکو می گفت و رساله ای در معاد جسمانی و شرح اصول کافی از تألیفات اوست . وی...
-
رضوی
لغتنامه دهخدا
رضوی . [ رَض ْ وا ](اِخ ) نام کوهیست به مدینه . (منتهی الارب ). کوهی است و نسبت بدان رَضَوی ّ است . (از اقرب الموارد). نام کوهی است به هفت فرسنگی مدینه نزدیک شهر ینبوع میان مدینه و ینبوع ، کیسانیه معتقدند که محمدبن حنفیه (پسر حضرت علی بن ابی طالب ) د...
-
واژههای مشابه
-
علی رضوی
لغتنامه دهخدا
علی رضوی . [ ع َ ی ِ رَ ض َ ] (اِخ ) (علی داماد...). رجوع به علی داماد شود.
-
علی رضوی
لغتنامه دهخدا
علی رضوی . [ ع َ ی ِ رَ ض َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی رضوی تبریزی ، مشهور به سیدعلی داماد. رجوع به علی داماد شود.
-
علی رضوی
لغتنامه دهخدا
علی رضوی . [ ع َ ی ِ رَ ض َ ] (اِخ ) ابن هاشم بن علی رضوی موسوی بغدادی نجفی . فقیه بود. در سال 1239 هَ . ق . متولد شد و در 1273 هَ . ق . درگذشت . او راست : کتاب فی الرهن . (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعه ٔ عاملی ج 2 ص 200).
-
علی رضوی
لغتنامه دهخدا
علی رضوی . [ ع َ ی ِرَ ض َ ] (اِخ ) ابن صفدربن صالح رضوی قمی کشمیری . فقیه بود و در نزد پدرش صفدر تلمذ کرد. سپس به عراق مهاجرت کرد و سرانجام در سال 1269 هَ . ق . در لکهنو درگذشت . او راست : 1 - رسالة فی اصل البراءة. 2 - رسالة فی حجیة الاستصحاب و معیا...
-
جبل رضوی
لغتنامه دهخدا
جبل رضوی . [ ج َ ب َ ل ِ رَض ْ وا ](اِخ ) نام کوهی است نزدیک به مدینه ٔ رسول (ص ). بعقیده ٔ کیسانیه [ پیروان محمدبن حنفیه ]، محمدبن حنفیه در آن غائب و پنهان است . (از حبیب السیر ج 2 ص 157).
-
حسینی رضوی
لغتنامه دهخدا
حسینی رضوی . [ ح ُ س َ رَ ض َ ] (اِخ ) رجوع به حسینی مشهدی شود.
-
الهام رضوی
لغتنامه دهخدا
الهام رضوی . [ اِ م ِ رَ ض َ ] (اِخ ) میر مرتضی خلف میر کمال الدین خان احمد رضوی شاعر فارسی گوی «سند»، متوفی به سال 1126 هَ . ق . رجوع به مقالات الشعراء تألیف قانع چ کراچی صص 36-39 و فرهنگ سخنوران شود.
-
بنات رضوی
لغتنامه دهخدا
بنات رضوی . [ ب َ ت ُ رَ وا ] (ع اِ مرکب ) صدائی که دادزننده از کوه می شنود. انعکاس صوت در کوه . (از المرصع).
-
حسن رضوی
لغتنامه دهخدا
حسن رضوی .[ ح َ س َ ن ِ رَ ض َ ] (اِخ ) (میرسید...) او راست : نهایةالمأمول فی حاشیة کفایةالاصول . (ذریعه ج 6 ص 187).
-
حسین رضوی
لغتنامه دهخدا
حسین رضوی .[ ح ُ س َ ن ِ رَ ض َ ] (اِخ ) رجوع به حسین نقوی شود.
-
علم الهدی رضوی
لغتنامه دهخدا
علم الهدی رضوی . [ ع َ ل َ مُل ْ هَُ دا رِ / رَ ض َ ] (اِخ ) محمدبن حاج میرزا معصوم ، مشهور به سیدقیصر و ملقب به علم الهدی . رجوع به علم الهدی قیصر شود.