کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رشنو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رشنو
لغتنامه دهخدا
رشنو. [ رَ ] (اِخ ) نام اوستایی رش یا رشن ، فرشته ٔ دادگستری است . رجوع به فرهنگ ایران باستان ذیل ص 303 و رش و رشن در همین لغت نامه و ایران در زمان ساسانیان ص 46 و 48 شود.
-
جستوجو در متن
-
ناوه
لغتنامه دهخدا
ناوه . [ وِ] (اِخ ) از دهات دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد است ، در 13 هزارگزی مغرب کوهدشت و 13 هزارگزی مغرب راه شوسه ٔ خرم آباد به کوهدشت . در منطقه ٔ کوهستانی معتدل هوائی واقع است و 180 تن سکنه دارد. آبش ازرود ناوه تأمین میشود. محصولش غل...
-
رشن
لغتنامه دهخدا
رشن . [ رَ ] (اِ) نام روز هیجدهم از هر ماه شمسی . (ناظم الاطباء) (برهان ) (فرهنگ فارسی معین ) (از شعوری ج 2 ورق 12). نام روز هیجدهم از ماه پارسی مرادف رش است . (آنندراج ) (از انجمن آرا) : روز رشن است ای نگار دلربای شاد بنشین و به جام می گرای .مسعودسع...
-
رش
لغتنامه دهخدا
رش . [ رَ ] (اِ) قسمی ازخرمای سیاه . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه مؤلف ) (از فرهنگ جهانگیری ). نوعی خرمای سیاه و بالیده . (از فرهنگ فارسی معین ) (از شعوری ج 2 ورق 8). خرمای سیاه پرگوشت کم قوت کم شیرینی . (از انجمن ...