کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسماً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسماً
لغتنامه دهخدا
رسماً. [ رَ مَن ْ ] (ع ق ) از روی قاعده و ترتیب و قانون . (ناظم الاطباء). برطبق اصول و قواعد و سنن :ناپلئون در 1804 م . رسماً تاجگذاری کرد. (فرهنگ فارسی معین ). || بطور دولتی . (فرهنگ نظام ).
-
جستوجو در متن
-
کاپه
لغتنامه دهخدا
کاپه . [ پ ِ ] (اِخ ) لقب «هوگ » نخستین پادشاه از سومین خاندان سلاطین فرانسه . لوئی شانزدهم را پس از انقلاب دهم اوت رسماً بدین نام خواندند.
-
جناب
لغتنامه دهخدا
جناب . [ ج َ ] (ع اِ) درگاه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آستانه ٔ خانه . (فرهنگ برهان ). ج ،اَجْنِبه . || پالان . (منتهی الارب ). || کرانه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). گرداگردو کنار و گوشه ٔ سرا و خانه . (برهان ) (شرح قاموس ). || عنوانی است ب...
-
محمود
لغتنامه دهخدا
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن ملکشاه سلجوقی وی به دستیاری مادرش ترکان در اصفهان به تخت نشست اما برادرش برکیارق اصفهان را محاصره کرد و ترکان خاتون با دادن مبلغی او را منصرف کرد. محمود در سال 488 هَ . ق . به بیماری آبله درگذشت و برکیارق رسماً جانشین او شد.
-
مترو
لغتنامه دهخدا
مترو. [ م ِ رُ ] (فرانسوی ، اِ) راه آهنی است که تمام یا قسمتی از آن اززیرزمین بگذرد. مترو مختصر شده ٔ کلمه ٔ متروپلیتن است که اختصاصاً به راه آهن زیرزمینی شهری اطلاق میشود که محله های مختلف یک شهر بزرگ را به یکدیگر مربوط میسازد. اکنون غالب شهرهای مهم...
-
اریفلام
لغتنامه دهخدا
اریفلام . [ اُ ] (فرانسوی ، اِ) (از لاطینی اُرِآ فلاما، به معنی شعله ٔ زرّین ) رایت و سنجاق قدیم سلاطین فرانسه است که در جنگها پیشاپیش آنان برده میشد و ازین جهت بدین نام خوانده شد که درفشی سرخ رنگ بود و شعله ای یا ستاره های زرین بر روی آن نقش کرده بو...
-
پادشاه نوروزی
لغتنامه دهخدا
پادشاه نوروزی . [ دْ /دِ هَِ ن َ / نُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنکه در نوروز، تفریح و انبساط خاطر را بشاهی برگزیده میشد و از بامداد تا نماز دیگر نام پادشاهی داشت . و او را با جلالت و ابهتی سواره در شهر می گرداندند و صاحب هر دکانی چیزی باو میداد. و ...
-
حاجی
لغتنامه دهخدا
حاجی . (اِخ ) (ملک صالح ). صاحب قاموس الاعلام ترکی گوید بیست و چهارمین تن از حکام ترک مصر و آخرین آنان ، او پس از مرگ علی ، معروف بملک منصور، در 783 هَ . ق .جلوس کرد و بعلت حداثت سن اتابک او برقوق چرکسی به اداره ٔ امور پرداخت و پس از یک سال و نیم به ...
-
دودکانز
لغتنامه دهخدا
دودکانز. [ دُ دِ ن ِ ] (اِخ ) نام مجمع الجزایری است مرکب از 12 جزیره و 2680 هزارگز مربع مساحت و 123021 تن جمعیت متعلق به یونان میان آسیای صغیر و جزیره ٔ کرت ، شهر عمده اش رودس ، و مهمترین جزایر آن عبارت است :از رودس ، کارپاتوس ، کالینوس ، پاتموس ، کا...
-
مشرف الدوله
لغتنامه دهخدا
مشرف الدوله . [ م ُ ش َرْ رَ فُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) برادر کهتر سلطان الدوله ازپادشاهان آل بویه (هشتمین از دیالمه ٔ عراق ). در سال 411 هَ .ق . لشکریان در بغداد بر سلطان الدوله شوریدندو او را از امارت عزل کرده ، برادر کوچکترش ابوعلی مشرف الدوله را بجای ا...
-
بحری
لغتنامه دهخدا
بحری . [ ب َ ] (اِخ ) (ممالیک ...) ممالیک مصر از غلامان ترک یا چرکسی بودند که ابتدا در جزء قراولان مزدور الملک الصالح ایوب قرار داشتند و اولین ایشان شجرةالدر زوجه ٔ الملک الصالح است و ممالیک پس از او رسماً سلطنت مصر را به دست گرفتند و ایشان دو طبقه ا...
-
حسن رئیس المجاهدین
لغتنامه دهخدا
حسن رئیس المجاهدین . [ح َ س َ ن ِ رَ سُل ْ م ُ هَِ ] (اِخ ) (میرزا...) پسر شیخ الاسلام قزوینی . یکی از سران مجاهدین مشروطه خواه است که در قزوین دسته ای فراهم ساخت و با صد تن از ایشان برای کمک به مجلس شورای ملی در مقابل محمدعلیشاه بسوی تهران حرکت کرد ...
-
طلح
لغتنامه دهخدا
طلح . [ طَ ل َ ] (اِخ ) نام موضعی است . اعشی گوید : کم رأینا من اناس هلکواو رأینا المرء عَمْراً بطلح . (معجم البلدان ).و گویند «ذوطلح » نام موضعی است که اعشی آنجا به خدمت عمرو رسید و شعری در مدح وی سرود که بیت فوق از آنجمله است و برخی معتقدند که اع...
-
دیکتاتور
لغتنامه دهخدا
دیکتاتور. [ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) خودکامه . خودرأی . مستبد. مطلق العنان . اصلاً عنوان هریک از قضاتی که در روم قدیم در مواقع خطیر و بحرانی برای اداره ٔ امور کشور از طرف کنسول ها برای مدت شش ماه با اختیارات فوق العاده انتخاب میشدند. دیکتاتور معاونی با ...