کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسلان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رسلان
لغتنامه دهخدا
رسلان . [ رِ ] (اِخ ) امیر شکیب . از خاندان دروزلبنانی و عضو جمعیت آسیایی فرانسه است . منفلوطی در مختارات خود گوید: یکی از گویندگان بزرگ و نامی ، و نویسندگان شهیر و گرامی معاصر است که دارای بیان گرم و شیوا و سخن دلنشین و زیباست . وی به نظم و نثر بلند...
-
رسلان
لغتنامه دهخدا
رسلان . [ رِ ] (اِخ ) یا امیر امین . کنسول پیشین دولت عثمانی در بروکسل و صاحب روزنامه ٔ «کشف النقاب » که در پاریس منتشر میگردید، و آن اولین نشریه ٔ عربیست که بصورت رسمی منتشر گردیده است (در سال 1897 م . در استکهلم ). او راست : حقوق الملل و معاهدات ال...
-
رسلان
لغتنامه دهخدا
رسلان . [ رِ ] (اِخ ) یا رسلان دمشقی . عارف باﷲ. او راست : الرسالة الرسلانیة (در علم توحید). (از معجم المطبوعات ج 1).
-
جستوجو در متن
-
ارسلان
لغتنامه دهخدا
ارسلان . [ اَ س َ ] (اِخ ) رجوع به رسلان و معجم المطبوعات شود.
-
شهاب الدین
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به احمدبن رسلان مقدسی رملی ملقب به شهاب الدین شود.
-
ابوالفداء
لغتنامه دهخدا
ابوالفداء. [ اَ بُل ْ ف ِ ] (اِخ ) اسماعیل بن محمدبن رسلان حنبلی بعلی . او راست : وسیلةالمتلفظ الی کفایةالمتحفظ.
-
شهاب الدین
لغتنامه دهخدا
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به احمدبن حسین بن حسن بن رسلان رملی قدسی شافعی ملقب به شیخ شهاب الدین شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن رسلان مقدسی رملی ملقب بشهاب الدین . متوفی به سال 844 هَ . ق . او راست شرح صحیح بخاری .
-
بلقینی
لغتنامه دهخدا
بلقینی . [ ب ُ ] (اِخ ) صالح بن عمربن رسلان ، از قاضیان و عالمان حدیث در قرن نهم هجری . رجوع به صالح (ابن عمر....) در ردیف خود شود.
-
ارسلان
لغتنامه دهخدا
ارسلان . [ اَ س َ ] (اِخ ) ابن یعقوب بن عبدالرحمن الجعبری . وی یکی از زهاد و صلحای مشهور دمشق است و وفات او699 هَ . ق . بود و قبر وی در دمشق معروف است و جاده ای که بدان رود بنام او خوانده میشود. و عامه وی را ((شیخ رسلان )) نامند. (اعلام زرکلی ج 1 ص 9...
-
علی بانقوسی
لغتنامه دهخدا
علی بانقوسی . [ ع َ ی ِ ن َ ] (اِخ ) ابن صدقةبن علی بانقوسی حلبی مصری شافعی ، ملقّب به علاءالدین . صوفی و شاعر بود و در سال 975 هَ . ق . در دمشق درگذشت . او راست : 1 - اسرارالعبادات و القربة الی رب البریات . 2 - شرح رساله ٔ شیخ رسلان . 3 - الکواکب ال...
-
عبدالرحمان
لغتنامه دهخدا
عبدالرحمان . [ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن عمربن رسلان الکنانی العسقلانی المصری معروف به ابی البلقیمی . از علمای حدیث مصر بود. پس از مرگ پدر ریاست فتوی بدو منتهی گشت وی چندین بار قضاوت مصر یافت . از تألیفات او است : مجالس الوعظ و حواشی و تعلیق بر بخاری ...
-
بلقینی
لغتنامه دهخدا
بلقینی . [ ب ُ ] (اِخ )عمربن رسلان بن نصیربن صالح کنانی عسقلانی مکنی به ابوحفص و مشهور به سراج الدین . از عالمان حدیث در قرن هشتم بود. بسال 724 هَ . ق . در بلقینه متولد شد و بسال 769 هَ . ق . منصب قضاوت شام را یافت و در 805 هَ . ق . در قاهره درگذشت ....
-
رملی
لغتنامه دهخدا
رملی . [ رَ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن حمزه ، ملقب به شمس الدین بن شهاب الدین الرملی المصری ، معروف به شافعی صغیر. به قول بعضی از علماءاستاد استادان و یکی از اکابر احیأکنندگان سنت بود. وی به سال 919 هَ . ق . متولد شد و فقه و تفسیر و نحو و صرف و معانی و ...