کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رستنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رستنی
لغتنامه دهخدا
رستنی . [ رَ ت َ ] (ص لیاقت ) لایق نجات . سزاوار رهایی . (یادداشت مؤلف ). || (حامص ) رها شدن و نجات یافتن و در رفتن . (فرهنگ نظام ).
-
رستنی
لغتنامه دهخدا
رستنی . [ رُت َ ] (ص لیاقت ) روییدنی . قابل رستن . لایق رستن . (یادداشت مؤلف ). چیزی که روییدنش لازم باشد. (لغات ولف ). لایق رشد و نمو. قابل بالیدن و بلند شدن : ترا پنج ماهست از آبستنی ازین نامور بچه ٔ رستنی . فردوسی . || (اِ) بمعنی گیاه و روییدنی ا...
-
واژههای مشابه
-
قطب رستنی
لغتنامه دهخدا
قطب رستنی . [ ق ُ ب ِ رُ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر تخم دارای دو قطب است ، یکی از آن دو را قطب رستنی گویند. رجوع به جانورشناسی عمومی چ دانشگاه ص 144 شود.
-
جستوجو در متن
-
نارستنی
لغتنامه دهخدا
نارستنی . [ رَ ت َ ] (ص لیاقت ) که رستنی نیست . که رها شدن نتواند. که نجات یافتن نتواند. مقابل رستنی .
-
نارستنی
لغتنامه دهخدا
نارستنی . [ رُ ت َ ] (ص لیاقت ) نروئیدنی . ناروئیدنی . که روئیدنی نیست . که نتواند روئید. مقابل رستنی . رجوع به رستنی شود.
-
پیرل
لغتنامه دهخدا
پیرل . [ رُ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی رُستنی .
-
انگوران
لغتنامه دهخدا
انگوران . [ اَ ] (اِ) نام رستنی باشد. (آنندراج ).
-
سرپهن
لغتنامه دهخدا
سرپهن . [ س َ پ َ ] (اِمرکب ) نوعی از رستنی باشد. (آنندراج ) (اشتینگاس ).
-
کستاج
لغتنامه دهخدا
کستاج . [ ک َ ] (اِ) کاسنی را گویند و آن رستنی باشد دوایی که آن را هندبا خوانند. (آنندراج ).
-
خرءالضفادع
لغتنامه دهخدا
خرءالضفادع . [ خ ُ ئُض ْض َ دِ ] (ع اِ مرکب ) طحلب است . نوعی رستنی است .
-
خرودارو
لغتنامه دهخدا
خرودارو. [ خ َ ] (اِ مرکب ) یک نوع علفی است . (ناظم الاطباء). نوعی رستنی است . (از آنندراج ).
-
رستنین
لغتنامه دهخدا
رستنین . [ رُ ت َ ] (ص نسبی ، اِ) مزیدعلیه رستنی . (آنندراج از غوامض سخن ) : ازین مایه نبودی رستنین رانبودی جانور روی زمین را. (ویس و رامین ).و رجوع به رستنی و رستمین شود.
-
کرزه ماه
لغتنامه دهخدا
کرزه ماه . [ ک ُ زَ / زِ ] (اِ)رستنی و گیاهی باشد بغایت خوشبوی . || آبیاری کشت و زراعت را نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ).