کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رزوح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رزوح
لغتنامه دهخدا
رزوح . [ رُ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَزاح و رِزاح . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مصادر مزبور شود. افتادن از ماندگی و لاغری و لاغر گردیدن ناقه . (منتهی الارب ). مانده شدن شتر از نزاری . (تاج المصادر بیهقی ). سخت لاغر شدن ستور و بماندن . (م...
-
واژههای همآوا
-
رزوه
لغتنامه دهخدا
رزوه . [ رُزْ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چادگان بخش داران شهرستان فریدن . سکنه ٔ آن 2799 تن . آب آنجا از قنات و چشمه . محصول عمده ٔ آن غلات و حبوب و سیب زمینی . صنایع دستی زنان کرباس و قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
جستوجو در متن
-
رزاح
لغتنامه دهخدا
رزاح . [ رَ ](ع مص ) رُزاح . افتادن شتر از ماندگی یا لاغری . (از اقرب الموارد). افتادن شتر از ماندگی و لاغری و لاغر گردیدن آن . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). مصدر به معنی رُزوح . (منتهی الارب ). رجوع به رُزوح شود. سخت لاغر شدن ستور و بماندن . (مصادر ...
-
لاغر
لغتنامه دهخدا
لاغر. [ غ َ ] (ص ) مقابل فربه . نزار. باریک . باریک اندام . اَعجف . بات ّ. ابضع. تاک ّ. خجیف . خاسف . خل ّ. رجیع. دانق . رزیح . زک ّ. ساهمة. (شتر...) سودالبطون . سغل ، شنون . شاس . ضئیل . ضعیف . ضمد. ضاوی . عجفاء. غث ّ. غثیث . مدخول . غرا. غراة. مهزو...