کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رزق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رزق
لغتنامه دهخدا
رزق . [ رَ ] (ع اِ) روزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به رِزْق شود.
-
رزق
لغتنامه دهخدا
رزق . [ رَ ] (ع مص ) دادن خدا بندگان را و عطا کردن آنها را روزی . (ناظم الاطباء). || روزی دادن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). رسانیدن خدای بسوی کسی روزی را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || شکر کردن کسی را. لغت ازدی...
-
رزق
لغتنامه دهخدا
رزق . [ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بایک بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . سکنه ٔآن 417 تن . آب آنجا از قنات . محصولات عمده ٔ آن غلات ومیوه و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
رزق
لغتنامه دهخدا
رزق . [ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. سکنه ٔ آن 369 تن . آب آنجا از قنات . محصولات عمده ٔ آن غلات و میوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
رزق
لغتنامه دهخدا
رزق . [ رِ ] (اِخ ) عبداﷲ. او راست : تفصیل و خیاطة الملابس للسیدات . و در آن رسوم مصر را آورده است . (از معجم المطبوعات ج 1).
-
رزق
لغتنامه دهخدا
رزق . [ رِ ] (اِخ ) یا مدینةالرزق . یکی از سرحدهای عجمیان در بصره پیش از آنکه نشان و حد پیدا کنند مسلمانان . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). یکی از سرحدات میان مسلمانان و کفار عجم در بصره بوده است . (از معجم البلدان ).
-
رزق
لغتنامه دهخدا
رزق . [ رِ ] (ع اِ) روزی . (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (ناظم الاطباء). هرچه از آن نفع بردارند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). داخم و قوت یومیه . (ناظم الاطباء) : بس قلم نیستم هم...
-
واژههای مشابه
-
رزق دادن
لغتنامه دهخدا
رزق دادن . [ رِ دَ ] (مص مرکب ) روزی دادن . روزی رساندن . روزی بخشیدن : چو نتوانست با چندان تکلف سلیمان ماهیی را رزق دادن .علی شطرنجی .
-
رزق مضمون
لغتنامه دهخدا
رزق مضمون . [ رِ ق ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مشایخ رزق را چهار قسم کرده اند، یک رزق مضمون میباشد و آن عبارت است از آنچه بدو رسد از طعام و شراب و آنچه او را کفاف است و از اینرو رزق مضمون گویند که خدای ضامن اوست : و ما من دابة فی الارض الاعلی اﷲ ...
-
رزق مقسوم
لغتنامه دهخدا
رزق مقسوم . [ رِ ق ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در عرف مشایخ یکی از رزقهای چهارگانه است و آن عبارت است از رزقی که در ازل قسمت شده و در لوح محفوظ نوشته شده است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به رزق و رزق مضمون و رزق مملوک و رزق موعود شود : ز ...
-
رزق مملوک
لغتنامه دهخدا
رزق مملوک . [ رِ ق ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از رزق های چهارگانه در عرف مشایخ ، و آن آن است که ذخیره ٔ شخص باشد از درم و جامه و اسباب دیگر. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به رزق و رزق مقسوم و رزق موعود و رزق مضمون شود.
-
رزق موعود
لغتنامه دهخدا
رزق موعود. [ رِ ق ِ م َ / مُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از رزق های چهارگانه در عرف مشایخ ، و آن آن است که حق تعالی مر صالحان و عابدان را بدان وعده کرده است : و من یتق اﷲ یجعل له مخرجاً. و یرزقه من حیث لایحتسب .(قرآن 2/65 و 3). (از کشاف اصطلاحات ا...
-
رزق هوایی
لغتنامه دهخدا
رزق هوایی . [ رِ ق ِ هََ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) روزی غیرمترقب که بی توسط اسباب برسد. (آنندراج ) : که مشتی طفل از آن رزق هوایی شوند آسوده از انگشت خایی .طالب آملی (از آنندراج ).
-
رزق آباد
لغتنامه دهخدا
رزق آباد. [ رِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. آب آنجا از قنات . محصولات عمده ٔ آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).