کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رزاسس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رزاسس
لغتنامه دهخدا
رزاسس . [رُ س ِ ] (اِخ ) رزاس . برادر سپیتربات داماد داریوش که والی ولایت ینیانی بود ودر جنگ ایران و یونان بدست خود اسکندر کشته شد. رزاس برادر وی بلافاصله به اسکندر حمله کرد و چنان ضربتی بر فرق اسکندر نواخت که کلاه اسکندر پرید و دستش زخمی شد. رجوع به...
-
جستوجو در متن
-
رزاس
لغتنامه دهخدا
رزاس . [ رِ ] (اِخ ) رزاسس . نام دلاور ایرانی . رجوع به رزاسس و ایران باستان ج 2 ص 1252 و 1255 شود.