کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رذل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رذل
لغتنامه دهخدا
رذل . [ رَ ] (ع ص ) ناکس و فرومایه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). ناکس و فرومایه . ج ، رُذول ، اَرْذال ، رَذْلون . (از اقرب الموارد). ناکس . (دهار) (ترجمان القرآن چ دبیرسیاقی ص 51). مردم ناکس . ج ، اَراذِل ، اَرْذال . (مهذب الاسماء). مرد...
-
رذل
لغتنامه دهخدا
رذل . [ رَ ] (ع مص ) ناکس و فرومایه گردانیدن کسی را.(ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). فرومایه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار).
-
واژههای همآوا
-
رزل
لغتنامه دهخدا
رزل . [ رَ ] (ع ص ) رَذْل . ناکس . فرومایه . بلایه .پست . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
رذول
لغتنامه دهخدا
رذول . [ رُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رَذْل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (متن اللغة). رجوع به رذل و ارذال و اراذل شود.
-
حشل
لغتنامه دهخدا
حشل . [ ح َ ] (ع مص ) فرومایه کردن . رذل کردن . (اقرب الموارد). واگشادن .
-
رذال
لغتنامه دهخدا
رذال . [ رُذْ ذا ] (ع ص ، اِ) ج ِ رَذْل . (منتهی الارب ).
-
خسل
لغتنامه دهخدا
خسل . [ خ َ ] (ع ص ) رذل . فرومایه . (منتهی الارب ).
-
سخال
لغتنامه دهخدا
سخال . [ س ُخ ْ خا ](ع ص ، اِ) فرومایگان . واحد آن سُخَّل است . (منتهی الارب ). مردان ضعیف رذل و فرومایه . (ناظم الاطباء). مردان رذل و ناتوان . واحد آن سخل است . (اقرب الموارد).
-
عاشق خشک
لغتنامه دهخدا
عاشق خشک . [ ش ِ ق ِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایت ازعاشق خسیس و رذل و بی صدق است . (برهان ) (آنندراج ).
-
رزل
لغتنامه دهخدا
رزل . [ رَ ] (ع ص ) رَذْل . ناکس . فرومایه . بلایه .پست . (یادداشت مؤلف ).
-
مخشول
لغتنامه دهخدا
مخشول . [ م َ ] (ع ص ) فرومایه و دون . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). رذل و فرومایه ٔ دون . (ناظم الاطباء).
-
ارذال
لغتنامه دهخدا
ارذال . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رَذل . فرومایگان . (غیاث اللغات ). ناکسان . (مهذب الاسماء). دونان . خسیسان .
-
بجاجة
لغتنامه دهخدا
بجاجة. [ ب َ ج َ ] (ع ص ، اِ) ناکس . فرومایه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مردم رذل . (ناظم الاطباء).