کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رذایل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رذایل
لغتنامه دهخدا
رذایل . [ رَ ی ِ ] (ع اِ) رذائل . ج ِ رذیلة یا رذیلت . ناکسیها و فرومایگیها و این جمع رذیلت است . (غیاث اللغات ). رجوع به رذائل و رذیلت و رذیلة شود.
-
جستوجو در متن
-
رذائل
لغتنامه دهخدا
رذائل . [ رَ ءِ ] (ع اِ) رذایل . ج ِ رَذیلة. (ناظم الاطباء). ج ِ رذیلة، به معنی ناکسی وفرومایگی . (آنندراج ). رجوع به رذایل و رذیلة شود.- ام الرذائل ؛ کنایه از جهل و نادانی است ،مقابل ام الفضائل ، که کنایه از علم و دانایی است . (آنندراج ).
-
فضائل
لغتنامه دهخدا
فضائل . [ ف َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ فضیلة. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ِ فضیلت . مقابل رذایل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فضایل و فضیلت شود.
-
مخلوقات
لغتنامه دهخدا
مخلوقات . [ م َ ] (ع اِ) آفریدگان و خلایق و جانوران و موجودات . (ناظم الاطباء): ایزد توانا که آفریننده ٔ کل مخلوقات است قطع صله ٔ رحم را از رذایل ... شمرده . (عالم آرا). رجوع به مخلوق شود.
-
انظلام
لغتنامه دهخدا
انظلام . [ اِ ظِ ] (ع مص ) ستم کشیدن و احتمال کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). احتمال ظلم . (از اقرب الموارد). ستم واپذیرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). ستم بردن . اظلام . قبول ظلم . (یادداشت مؤلف ). || (اصطلاح علم اخلاق )، از جنس رذایل ...
-
نفس مطمئنه
لغتنامه دهخدا
نفس مطمئنه . [ ن َ س ِ م ُ م َ ءِن ْ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفس از صفات ذمیمه صاف شده و به اخلاق حمیده متصف گشته به قرب الهی فائزشده ٔ به اطمینان رسیده که بدین خطاب مشرف است : یا ایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیةً مرضیة. (قرآن 28/8...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن نصر المالینی مکنی به ابوعبداﷲ. از بزرگان مشایخ هرات و از افاضل این طبقه است و زمان سلطنت سلطان محمود غزنوی را ادراک نموده و خود بزهد و ورع یگانه ٔ روزگار بوده و بتقوی و تجرید فرید زمان و او نیز از عرفائیست که ...
-
کیفیت
لغتنامه دهخدا
کیفیت . [ ک َ / ک ِ فی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) چگونگی و حالت و وضعی که حاصل باشد در چیزی ، و در فارسی به تخفیف نیز آید. (غیاث ). صفت و چگونگی . (ناظم الاطباء). چگونگی . چونی . (فرهنگ فارسی معین ) : کیفیت به پارسی چگونگی باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی )....
-
شر
لغتنامه دهخدا
شر. [ ش َرر ] (ع اِ) نقیض خیر. اسمی است جامع رذایل و خطاها. ج ، شرور. بدی و فساد و ظلم . (از اقرب الموارد). بدی . مقابل خیر. (از منتهی الارب ). || بدی . زیان . ضرر. گزند. مضرت . فساد. تباهی : و نبلوکم بالشر و الخیر فتنة و الینا ترجعون . (قرآن 35/21)....
-
قوت
لغتنامه دهخدا
قوت . [ ق ُوْ وَ ] (ع اِ) قوة. نیرو. قدرت . توانایی . (آنندراج ). توان . زور : قوت جبریل از مطبخ نبودبود از دیدار خلاق ودود. مولوی .دل بدو دادند ترسایان تمام خود چه باشدقوت تقلید عام . مولوی .ج ، قوا. در فارسی بالفظ دادن و گرفتن و فروریختن مستعمل . (...
-
کیمیا
لغتنامه دهخدا
کیمیا. (معرب ، اِ) کیمیاء. عملی است مشهور نزد اهل صنعت که به سبب امتزاج روح و نفس ، اجساد ناقصه را به مرتبه ٔ کمال رسانند یعنی قلعی و مس را نقره و طلا کنند، و چون این عمل خالی از حیله و مکری نیست از این جهت به این نام خوانند. (برهان ). لغتی است بسیار...
-
حکمت
لغتنامه دهخدا
حکمت . [ ح ِ م َ ] (ع اِمص ) حکمة. دانایی . علم . (تعریفات ). دانش . (مقدمةالادب ) (دهار). دانشمندی . عرفان . معرفت : جهان سربسر حکمت و عبرت است چرا بهره ٔ ما همه غفلت است . فردوسی .مقهور به حکمت شود این خلق جهان پاک زیرا که حکیم است جهانداور قهار. ن...
-
دهن
لغتنامه دهخدا
دهن . [ دَ هََ ] (اِ) مخفف دهان . دهان و فم . (ناظم الاطباء). ترجمه ٔ فم است و با لفظ شکستن و شستن و دوختن و باز کردن و واکردن و گشادن مستعمل ؛ و تنگ حوصله ، تنگ ، شورانگیز، شکربار، شیرین ،شیرین بهانه ، نباتی ، روزی ، راز نهان ، مرکز عشق ، دلفریب ، ب...
-
رواقیان
لغتنامه دهخدا
رواقیان . [ رِ ] (اِخ ) ج ِ رواقی . رواقیون . اهل اسطوانه . (دزی ج 1 ص 22). حکمای اشراقیان که از مکاشفه احوال ضمائر معلوم می کردند و در کتابی نوشته بودکه رواقیان از آن گویند که ایشان بر رواق نشسته معالجه ٔ بیماران می کردند و احتیاج به نبض گیری نداشتن...