کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رذالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رذالی
لغتنامه دهخدا
رذالی . [ رُ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ رذیل . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (متن اللغة).- رذالی العمر ؛ بدترین آن . (از اقرب الموارد). و رجوع به رذیل شود.
-
جستوجو در متن
-
رذیل
لغتنامه دهخدا
رذیل . [ رَ ] (ع ص ) ناکس و فرومایه . (ناظم الاطباء)(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (منتهی الارب ) : هست آن خوارزمشه شاه جلیل دل همی خواهد از این قوم رذیل . مولوی .|| ردی و هیچکاره از هر چیز. ج ، رُذَلاء، رُذالی ̍. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
مرذول
لغتنامه دهخدا
مرذول . [ م َ ] (ع ص ) فرومایه . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ناکس . (ناظم الاطباء). نعت است از رذل به معنی ناکس و فرومایه گردانیدن . (از منتهی الارب ). مردم دون و خسیس . هر چیز ردی . رذل . رذال . رذیل . رذالی . ارذل . (متن اللغة). مقابل مقبول .