کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رخامة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رخامة
لغتنامه دهخدا
رخامة. [ رَ م َ ] (ع مص ) نرم و سهل گردیدن کلام . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از منتهی الارب ). نرم و باریک شدن آواز. (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر اللغة زوزنی ). || نرم و آسان گوی شدن کسی . (ناظم الاطباء). نرم و آسان گوی شدن جاریه . (آنندراج ) (...
-
رخامة
لغتنامه دهخدا
رخامة. [ رُ م َ ] (ع اِ) یک نوع گیاهی . (ناظم الاطباء). گیاهی است . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || قطعه ای از رخام . (از المنجد). || یک نوع صفحه ای که در روی آن ساعات ظهر را مشخص کرده اند و دایره ٔ هندی گویند. (ناظم الاطباء). نام آلت...
-
رخامة
لغتنامه دهخدا
رخامة. [رِ م َ ] (ع اِ) سنگ وزین و سنگین . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن سعید کذاب و بعضی نام او را حارث بن عبدالرحمن بن سعدالمثنی گفته اند، وی از مردم دمشق مولی ابی الجلاس العبدری القرشی و یا مولی مروان بن الحکم بود ابن جابر گوید: قاسم بن مخیمرة نزد ابی ادریس خولانی شد و ابوادریس در این وقت یعنی ...