کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رخاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رخاء
لغتنامه دهخدا
رخاء. [ رَ ] (ع اِمص ) فراخی زیست و توانگری . (ناظم الاطباء). فراخی . (مهذب الاسماء). فراخی زندگانی . (از اقرب الموارد). فراخی زیست . (آنندراج ) : تبارک من یتهم قضایاه فی الشدة و الرخاء. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 99). || سستی و نرمی . (منتهی الارب ) (آنن...
-
رخاء
لغتنامه دهخدا
رخاء. [ رَ ] (ع مص ) سست و نرم گردیدن . (ناظم الاطباء). سست و نرم شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به رَخا شود. || فراخ زیست شدن . (آنندراج ). فراخ زیست گردیدن . (از اقرب الموارد).
-
رخاء
لغتنامه دهخدا
رخاء. [ رَخ ْ خا ] (ع ص ، اِ) رَخاخ . زمین نرم . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || زمین فراخ . (ناظم الاطباء). || زمین دمیده که زیر پا شکسته گردد. ج ، رَخاخی ّ، رُخاخی ّ. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
رخاء
لغتنامه دهخدا
رخاء. [ رِ ] (ع مص ) مراخاة. (ناظم الاطباء). و رجوع به مراخاة شود.
-
رخاء
لغتنامه دهخدا
رخاء. [ رُ ] (ع اِمص ) رَخاء. سستی و نرمی .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). و رجوع به رخا شود. || (ص ، اِ) باد نرم . (دهار) (ترجمان القرآن ). باد نرم . قال اﷲ تعالی : فسخرنا له الریح تجری بامره رخاء (قرآن 36/38)؛ ای جعلناها رخاء. (آنندراج ). باد نرم که...
-
جستوجو در متن
-
رخاوة
لغتنامه دهخدا
رخاوة. [ رُ وَ ] (ع اِ) رُخاء. باد نرم . (منتهی الارب ).
-
رخا
لغتنامه دهخدا
رخا. [ رَ ] (ع مص ) سست و نرم گردیدن . (ناظم الاطباء). سست شدن . (دهار). و رجوع به رخاء شود.
-
ثطف
لغتنامه دهخدا
ثطف . [ث َ طَ ] (ع اِمص ) آسایش در طعام و شراب و خواب . || ارزانی . گشایش . فراخی خِصب . سِعة. رخاء.
-
نیکوزندگانی
لغتنامه دهخدا
نیکوزندگانی . [ زِ دَ / دِ ] (ص مرکب ) نیکوحال . نیکوخورش . متنعم . خوش گذران . قوی حال . در نعمت و رخاء: ناعمه ؛ زنی نیکوزندگانی . (یادداشت مؤلف ).
-
نیکوحالی
لغتنامه دهخدا
نیکوحالی . (حامص مرکب ) رخاء. قوی حالی . توانگری . فراغ بال : تجمل ؛ نیکوحالی نمودن . (دستورالاخوان ). هم مثل المعی و الکرش ؛ یعنی ایشان در نیکوحالی و ارزانیند. (منتهی الارب ). || سلامت . تندرستی . || خوشحالی . خوشوقتی . (فرهنگ فارسی معین ).
-
باد نرم
لغتنامه دهخدا
باد نرم . [ دِ ن َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باد اندک .نسیم . رُخاء. (ترجمان القرآن ): خَریق ؛ باد نرم آدمی . فَسْو. فسا فسواً؛ تیز داد بی بانگ . (منتهی الارب ).
-
ناز و نعم
لغتنامه دهخدا
ناز و نعم . [ زُ ن ِ ع َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نعمت و مال . فراخی . فراوانی . رخاء. آسایش . رامش . ناز و نعمت : هستندناصحانت ز ناز و نعم غنی چونانکه حاسدانت ز بار نقم غمی . سوزنی .رجوع به ناز شود.
-
مداجاة
لغتنامه دهخدا
مداجاة. [ م ُ ] (ع اِمص ) مداجات . رجوع به مداجات شود. || (مص ) مدارا کردن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پوشاندن دشمنی را. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). منافقت کردن . (اقرب الموارد). || منع کردن بین شدت و رخاء. (از اقرب الموارد) (از م...
-
فراوانی
لغتنامه دهخدا
فراوانی . [ ف َ] (حامص ) بسیاری . کثرت . (ناظم الاطباء) : قطره ٔ اشکم ، اما ز فراوانی ضعف طاقتی نیست که از دیده به مژگان برسم . خاقانی .|| وفور نعمت . بسیاری طعام و خوراک .(ناظم الاطباء). خصب . رخاء. فراخی . نقیض تنگی . (یادداشت به خط مؤلف ). || عمق...