کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رحیم آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان . سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از چشمه سار. محصولات عمده برنج و غلات و توتون و سیگار. صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی و کرباس و شال می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش زرند شهرستان ساوه . سکنه ٔ آن 308 تن . آب آن از قنات لب شور. محصولات عمده ٔ آن غلات و پنبه و چغندر قند و بادام و اقسام میوه . صنایع دستی زنان قالیچه و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان چالان چولان شهرستان بروجرد. سکنه ٔ آن 183 تن . آب آن از رودخانه و قنات . محصولات عمده ٔ آن غلات و برنج است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم . سکنه ٔ آن 135 تن . راه آن فرعی می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . سکنه ٔ آن 310 تن . آب آن از قنات . محصولات عمده ٔ آن چغندر قند و صیفی و حبوب و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان زنجانرود بخش مرکزی شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 238 تن . آب آن از چشمه و قنات . محصول عمده غلات . صنایع دستی گلیم و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان زهرا بخش بوئین شهرستان قزوین . سکنه ٔ آن 385 تن . آب آن از قنات . محصولات عمده ٔ آن غلات و چغندر قند و ینجه . صنایع دستی زنان گلیم و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. سکنه ٔ آن 146 تن . آب آن از قنات . محصولات عمده ٔ آن غلات و میوه و پنبه و ابریشم . راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 103 تن . آب آن از قنات . محصولات عمده ٔ آن چغندر قند است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماهیدشت پائین بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . سکنه ٔ آن 290 تن . آب آن ازچاه . محصولات عمده ٔ آن غلات و لبنیات . در دو محل نزدیک بهم واقع و به علیا و سفلی مشهور است و سکنه ٔ رحیم آباد سفلی 150 تن . (از فرهنگ جغرا...
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. سکنه ٔ آن 78 تن . آب آن از قنات . محصولات عمده غله و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه .سکنه ٔ آن 180 تن . آب آن از نازلوچای . محصولات عمده ٔ آن غلات و توتون و چغندر قند و حبوب و کشمش . صنایع دستی جوراب بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ناوه کش بخش چگنی شهرستان خرم آباد. سکنه ٔ آن 300 تن . آب آن از چشمه . محصولات عمده ٔ آن غلات و حبوب و لبنیات . صنایع دستی زنان سیاه چادربافی . ساکنان آنجا از طایفه ٔ جماد رحیم و چادرنشین می باشند. (از فرهنگ جغرا...
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی ازدهستان حومه ٔ غربی شهرستان رفسنجان . سکنه ٔ آن 120 تن . آب آن از قنات . محصول عمده پنبه و غلات و پسته . راه آن فرعی می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
رحیم آباد
لغتنامه دهخدا
رحیم آباد. [ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان افشاریه ٔ بخش آوج شهرستان قزوین . سکنه ٔ آن 355 تن . آب آن از رودخانه ٔ خررود. محصولات عمده ٔ آن غلات و کشمش و بادام و پنبه و قیسی . صنایع دستی قالی و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).