کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجوعام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجوعام
لغتنامه دهخدا
رجوعام . [ رَ ] (اِخ ) به لغت سریانی نام پسر سلیمان علیه السلام است و چون ولیعهد پدر شد به سبب هوی و هوس بسیار ده سِبْط از مطاوعتش سر پیچیدند و دو سِبْط با او ماندند، و سِبْط به کسر اول در عربی گروه و قبیله و فرزندزاده را گویند. و رجوعا به حذف میم هم...
-
جستوجو در متن
-
رجوعا
لغتنامه دهخدا
رجوعا. [ رَ ] (اِخ ) یا رجوعام . نام پسر سلیمان پیغمبر. (ناظم الاطباء). رجوع به رجوعام شود.
-
رحبعم
لغتنامه دهخدا
رحبعم . [ ] (اِخ ) رحبعام . پسر و جانشین حضرت سلیمان . رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 30، 143، 144، 211، 215 و رجوعام و رحبعام شود.
-
رحبعام
لغتنامه دهخدا
رحبعام . [ ] (اِخ ) (یعنی کسی که قوم را وسعت میدهد) پسر و جانشین سلیمان بود که در چهل ویکسالگی به تخت سلطنت آل یهودا جلوس فرمود و مدت هفده سال ملک راند و چون هنوز تازه بر اریکه ٔ شهریاری استقرار یافته بود قوم فراهم شده نزد او رفتند و از سختی اعمال و ...