کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجمة
لغتنامه دهخدا
رجمة. [ رَ م َ ] (ع اِ) رُجْمَة. گور و قبر. (ناظم الاطباء). قبر. (اقرب الموارد). رجوع به رُجْمَة شود.
-
رجمة
لغتنامه دهخدا
رجمة. [ رُ م َ ] (ع اِ) رَجْمة. گور و قبر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). گور. (آنندراج ) (منتهی الارب ). و رجوع به رَجْمَة شود. || سنگها که بر گور نهند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سنگها که بر گور نصب کنند. ج ، رُجَم ، رِجام .(ا...
-
جستوجو در متن
-
رجم
لغتنامه دهخدا
رجم . [ رُ ج َ ] (ع اِ) ج ِ رُجْمَة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به رجمة شود. || ج ِ رُجُم . (منتهی الارب ).
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن سعیدبن مهدی الخوافی ، مکنی به ابومنصور خوافی . وی کاتب و فرضی ومحاسب بود و او را نظمی است . از تألیفات اوست : خلق الانسان . رجمة العفریت ، که رد بر معری است . وی به سال 480 هَ . ق . به بغداد درگذشت . (از الاعلام زر...
-
ترجیم
لغتنامه دهخدا
ترجیم . [ ت َ ] (ع مص ) سنگ بر سر گور نهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رُجْمة بر گور نهادن . (از المنجد). || به پنداشت سخن گفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): رجم بالغیب ؛ ای تکل...
-
رجام
لغتنامه دهخدا
رجام . [ رِ ] (ع اِ) سنگی که به ریسمان بندند و در چاه آب اندازند تا آب را معلوم نمایند. (آنندراج ) (منتهی الارب ). مرجاس یا سنگی که به ریسمان بندند و در چاه آب اندازند یا سنگی که در چاه اندازند تا از صدای آواز میزان آب را معلوم سازند و یا بدانند که آ...
-
گور
لغتنامه دهخدا
گور. (اِ) به معنی قبر باشد، و آن جایی است که مرده ٔ آدمی را در آن بگذارند. (برهان ). قبر معرب گور است . (آنندراج ). تربت . خاک . نهفت . ستودان . ادم . ثُکنة. (منتهی الارب ). جَدَت . (دهار). جَدَف : حَفیر؛ گور کنده . رَجَم . رَجمة. رُجمة. راموس . رَمس...