کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجالی
لغتنامه دهخدا
رجالی . [ رَ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ راجِل . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (المنجد) (ناظم الاطباء). || ج ِ رَجَل . || ج ِ رَجْلی ̍. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ج ِ رَجْلان . (اقرب الموارد). || ج ِ رَجل . (منتهی الارب ). رجوع به کلمه ...
-
رجالی
لغتنامه دهخدا
رجالی . [ رِ ] (اِخ ) حسن بن علی بن داود حلی رجالی ، معروف به ابن داود، متولد سال 647 هَ . ق . رجوع به ابن داود در همین لغت نامه و حسن بن علی بن داود حلی رجالی در روضات الجنات ص 176 شود.
-
رجالی
لغتنامه دهخدا
رجالی . [ رِ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن حارثه ، از بنی حارثةبن نجار بود و مادر وی عمرة بنت عبدالرحمان بن سعدبن زرارة بود. او از مادرش عمرة و ابن مالک روایت کرد و مالک و ثوری و دیگران از وی روایت دارند. (از لباب الانساب ).
-
رجالی
لغتنامه دهخدا
رجالی . [ رِ ] (ص نسبی ) منسوب است به رجال ، و آن کنیه ٔ جد ابوعبدالرحمان محمدبن عبدالرحمان بن عبداﷲ بود. (از لباب الالباب ).
-
رجالی
لغتنامه دهخدا
رجالی . [ رُ لا ] (ع ص ، اِ) ج ِ رَجیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به رجیل شود. || ج ِ رَجْلان . (اقرب الموارد). رجوع به رَجْلان شود. || ج ِ راجل . (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به راجل شود. || ج ِ رَجُل . (منتهی الارب ). || ...
-
رجالی
لغتنامه دهخدا
رجالی . [ رُج ْ جا لا ] (ع اِ) ج ِ رَجُل . || ج ِ رَجِل . || ج ِرَجَل . (منتهی الارب ). رجوع به کلمه های مذکور شود.
-
جستوجو در متن
-
ساسی
لغتنامه دهخدا
ساسی . (اِخ ) در اصطلاح رجالی لقب رحیلةبن ثعلبه است . (ریحانة الادب ).
-
غراد
لغتنامه دهخدا
غراد. [ غ َرْ را ] (اِخ ) لقب رجالی سعیدبن احمدبن موسی است . (ریحانة الادب ج 3).
-
غشانی
لغتنامه دهخدا
غشانی . [ ] (اِخ ) یا غشمانی ، لقب رجالی احمدبن رزق است . رجوع به احمدبن رزق و ریحانة الادب شود.
-
قهری
لغتنامه دهخدا
قهری . [ ق َ ] (اِخ ) لقب رجالی سفیان بن عیینه است . (ریحانة الادب ج 3 ص 326).
-
قفلی
لغتنامه دهخدا
قفلی . [ ق ُ ] (اِخ ) حمادبن ابی حنیفه . از راویان است . لقب رجالی وی قفلی است . (ریحانة الادب ج 3 ص 316).
-
قضاعی
لغتنامه دهخدا
قضاعی . [ ق ُ ] (اِخ ) اسعدبن عطیه است که در اصطلاح رجالی وی را قضاعی خوانند. (از ریحانة الادب ج 3 ص 302).
-
ناسب
لغتنامه دهخدا
ناسب . [ س ِ ] (اِخ ) لقب رجالی هشام بن محمد است . (ریحانة الادب ج 4 ص 141).
-
ناشری
لغتنامه دهخدا
ناشری . [ ش ِ ] (اِخ ) لقب رجالی عیسی بن هشام است . (ریحانة الادب ج 4 ص 141 از تنقیح المقال ).