کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رجاح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رجاح
لغتنامه دهخدا
رجاح . [ رَ ] (ع ص ، اِ) زن کلان سرین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). زن بزرگ سرین . ج ، رُجُح . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
رجح
لغتنامه دهخدا
رجح . [ رُ ج ُ ] (ع ص ، اِ) کاسه های پر از اشکنه و گوشت . (ناظم الاطباء) (آنندراج ): جفان رحج ؛ کاسه های پر از اشکنه و گوشت . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || لشکرهای گران . (آنندراج ): کتائب رجح ؛ لشکرهای گران . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). لش...