کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رثاگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رثاگر
لغتنامه دهخدا
رثاگر. [ رِ گ َ ] (ص مرکب ) مرثیه گوی . (یادداشت مرحوم دهخدا). مرثیه خوان . رثاگوی .
-
جستوجو در متن
-
مرده ستا
لغتنامه دهخدا
مرده ستا. [ م ُ دَ / دِ س ِ ] (نف مرکب ) ستاینده ٔ مرده . رثاگر. مرثیه سرا. مرثیه گو. مرده ستای . رجوع به مرده ستای شود.
-
مرده ستای
لغتنامه دهخدا
مرده ستای . [ م ُ دَ / دِ س ِ ] (نف مرکب ) رثاگر. مرثیه سرا. مرثیه گو. نوحه گر. || در این بیت دشنام گونه ای است موهن : بدو که گوید از من چنانکه فرمایم که ای پلید بد بدسگال بد فرمای به هجو من چه رسیدی و از چه فارغ شدز گوربان خود ای قلتبان مرده ستای .س...
-
گر
لغتنامه دهخدا
گر. [ گ َ ] (پسوند) مرادف گار باشد، همچون : آموزگار و آموزگر که از هر دو معنی فاعلیت مفهوم میگردد. (برهان ). استعمال این لفظ در چیزی کنند که جعل جاعل را تصرف در هیئت آن چیز باشد، چون : شمشیرگر و زرگر مجاز است ، زیرا که جعل و جاعل را در ذات زر و آهن ه...