کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رتمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رتمة
لغتنامه دهخدا
رتمة. [ رَ ت َ م َ] (ع اِ) یکی رَتَم . (منتهی الارب ). واحد رَتَم ، یعنی یک گیاه رتم . (ناظم الاطباء). رجوع به رَتَم شود.
-
رتمة
لغتنامه دهخدا
رتمة. [ رَ م َ ] (ع اِ) رشته ای که بر انگشت بندند جهت یاد دادن چیزی که گفته باشند. ج ، رُتَم ، و قد نهی عنه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، رَتْم ، رَتائم ، رِتام . (از اقرب الموارد). || ترنجبین . جرداب . (یادداشت مر...
-
واژههای مشابه
-
رتمه
لغتنامه دهخدا
رتمه . [ ] (اِخ ) یکی از منازل بنی اسرائیل است . بعضی بر آنند که رتمه همان قارش است . (قاموس کتاب مقدس ).
-
واژههای همآوا
-
رطمة
لغتنامه دهخدا
رطمة. [ رُ م َ ] (ع اِ) کار مشکل و مشتبه که جهت آن معلوم نشود. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
رتم
لغتنامه دهخدا
رتم . [ رُ ] (ع اِ) رشته هایی که برای یادآوری چیزی بر انگشت بندند. (از شعوری ج 2 ورق 10). ج ِ رَتْمة. (منتهی الارب ). رجوع به رَتْمه شود. ج ِ رَتْمة، در معنی رشته که بر انگشت بندند جهت یاد دادن چیزی که گفته باشند. (آنندراج ). رشته که به جهت یادداشت ب...
-
رتام
لغتنامه دهخدا
رتام . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رتیمة.(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ رتیمة، رشته که بر انگشت بندند جهت یاد دادن چیزی که گفته باشند. (آنندراج ). و رجوع به رتیمة شود. || ج ِ رَتْمة. (ناظم الاطباء). رجوع به رتمة شود.
-
مترتم
لغتنامه دهخدا
مترتم . [م ُ ت َ رَت ْ ت ِ ] (ع ص ) آن که رتمه بندد و رتمه رشته ای که بر انگشت بندند جهت یاد دادن چیزی که گفته باشند. (آنندراج ). کسی که بر انگشت خود جهت یادداشت رشته ای بسته باشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به ترتم شود.
-
رنمة
لغتنامه دهخدا
رنمة. [رَ ن َ م َ ] (ع اِ) گیاهی است . (منتهی الارب ). نباتی است نازک و یا نوعی است از درخت و یا همان رَتَمة است . (از معجم متن اللغه ).
-
ترنجبیل
لغتنامه دهخدا
ترنجبیل . [ ] (ع اِ) گل طاوسی . رتم . رتمه . لزان . وزال . دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: گل طاوس اسپانی با گل های زرد و معطر. (دزی ج 1 ص 146).
-
رتیمة
لغتنامه دهخدا
رتیمة. [ رَ م َ ] (ع اِ) بمعنی رتمة است که رشته باشد. ج ، رَتایِم ، رِتام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رشته ای باشد که بر انگشت بندند تا بدان چیزی یاد آید. ج ، رتایم . (مهذب الاسماء) (دهار) (از اقرب الموارد). || گرهی باشد که در جاهلیت مسافر وقت سفر د...
-
ترتم
لغتنامه دهخدا
ترتم . [ ت َ رَت ْ ت ُ ] (ع مص ) ارتتام . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). بسته شدن رشته ای بر انگشت جهت یادداشت . (ناظم الاطباء). بسته شدن رتیمه ، و رتیمه رشته ای باشد که بر انگشت بندند جهت یاد دادن چیزی که گفته باشند. (آنندراج ). رتیمه بر ان...
-
قادش برنیع
لغتنامه دهخدا
قادش برنیع. [ دِ ش ِ ب َ ] (اِخ ) و آن موضعی است بر حدود جنوبی کنعان که تا حوریب 11 روز مسافت دارد. (سفر تثنیه 1:2) و بر حدود ادوم . (سفر اعداد 20:16). که چندان دور از جررا نیست . (سفر پیدایش 20:1). در مشرق بارد (سفر پیدایش 16:14) در دشت صین . (سفر ا...