کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ربوده عقل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ربوده عقل
لغتنامه دهخدا
ربوده عقل . [ رُ دَ / دِ ع َ ] (ص مرکب ) گول خورده . (ناظم الاطباء). مسلوب . سلیب . (منتهی الارب ). آنکه عقل از وی رفته باشد. (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
جان ربوده
لغتنامه دهخدا
جان ربوده . [ رُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) جان بدر رفته . جان از دست داده . ناتوان . ضعیف : بیمار جان ربوده برون آمدم ز ری شاخ حیات سوخته و برگ راه نه .خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
متدله
لغتنامه دهخدا
متدله . [ م ُ ت َ دَل ْ ل ِه ْ ] (ع ص ) بیخود و دل ربوده کننده و عقل رفته گرداننده . (آنندراج ). بیخود و دل ربوده و عقل رفته و نادان . (ناظم الاطباء). و رجوع به تدله شود.
-
سلبی
لغتنامه دهخدا
سلبی . [ س َ با ] (ع ص ، اِ) ج ِ سلیب ، به معنی ربوده عقل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به سلب شود.
-
تدله
لغتنامه دهخدا
تدله . [ ت َ دَل ْ ل ُه ْ ] (ع مص ) بیخود و دل ربوده و عقل رفته گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
مفتتن
لغتنامه دهخدا
مفتتن . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) در فتنه افتاده . || در فتنه اندازنده . || آزمایش کننده . || ربوده شده ٔ مال و عقل . (ناظم الاطباء).
-
سلیب
لغتنامه دهخدا
سلیب . [ س َ ] (ع ص ) ربوده عقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زن و شتر ماده ٔ فرزندمرده یا بچه ٔ ناتمام افکنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || درختی که شاخ و برگ آن ربوده باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پوست درختی ...
-
اعقلین
لغتنامه دهخدا
اعقلین . [ اَ ق َ ل َ ] (ع ص ، اِ) تثنیه ٔ اعقل : ای نهاده پای رفعت بر فلک وی ربوده گوی عقل از اعقلین .سعدی .
-
مسلوب
لغتنامه دهخدا
مسلوب . [ م َ ] (ع ص ) ربوده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ربوده شده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث ). بربوده . سلب شده . (ناظم الاطباء). مقلوع . منترع . مأخوذ. منسلب . مختلس .- مسلوب الأهلیة ؛ که اهلیت برای او نشناسند.- مسلوب القرار ؛ بی آرا...
-
گوی ربودن
لغتنامه دهخدا
گوی ربودن . [ رُ دَ ] (مص مرکب ) ربودن گوی . نهانی برگرفتن گوی . برگرفتن گوی پنهانی . دزدیدن گوی . || کنایه از سبقت و پیشدستی کردن و غالب و افزون آمدن بر کسی یا چیزی است . (از بهار عجم ). سابق آمدن . پیشی گرفتن . تفوق یافتن . برتر آمدن . گوی بردن : م...
-
غزارت
لغتنامه دهخدا
غزارت . [ غ َ رَ ] (ع مص ) بسیار شدن . بسیاری . وفور. غزارة. رجوع به غزارة شود : فایده ٔ... غزارت عقل آن است که چون از دوستان دشمنی پیدا آید... در حال اطراف کار خود فراهم گیرد. (کلیله و دمنه ).پیام آن است کای شایسته فرزندکه بادا بحرعلمت را غزارت . سی...
-
یک بار
لغتنامه دهخدا
یک بار. [ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) دفعه ٔ واحد. یک هنگام . (ناظم الاطباء). یک دفعه . یک نوبت . یک کرت : چه باشد ار به وفا دست گیردم یک بارگرم ز دست به یک بار برنمی گیرد. سعدی .صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش رانیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی ؟! ؟ || یک دفع...
-
ناطق اصفهانی
لغتنامه دهخدا
ناطق اصفهانی . [ طِ ق ِ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزا صادق . از شاعران قرن سیزدهم هجری قمریست . مؤلف ریحانةالادب آرد: «در تاریخ گوئی و عددجوئی قدرتی عجیب داشته و در این فن گوی سبقت از دیگران ربوده است ، چنانکه عدد ابجدی هریک مصراع از اکثر قصایدش ماده ٔ تاری...