کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ربوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ربوت
لغتنامه دهخدا
ربوت . [ رَ ] (اِ) هدهد. (ناظم الاطباء) (لغت فرس اسدی ). پوپو. (یادداشت مرحوم دهخدا). پوپک . شانه بسر. مرغ سلیمان . پوپونک : محال را نتوانم شنیدهزل و دروغ که هزل گفتن کفر است در مسلمانی سرای و قصر بزرگان طلب تو همچو ربوت چو مار چند گزینی تو جای ویران...
-
ربوت
لغتنامه دهخدا
ربوت . [ رَب ْ وَ ] (از ع ، اِ) رِبْوَت . رُبْوَت . (ناظم الاطباء). رجوع به رِبْوَت شود. || در عرف اهل فن حساب ، ده بار. (از اقرب الموارد).
-
ربوت
لغتنامه دهخدا
ربوت . [ رِ وَ ] (از ع ، اِ) رَبْوة. رُبْوَت .پشته و بلندی و کوهچه . (ناظم الاطباء). جای بلند. (دهار). پشته و بلندی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تل کوچک . (مهذب الاسماء). بالای پشته . (دهار). || ده هزار درهم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج )...
-
ربوت
لغتنامه دهخدا
ربوت . [ رُ ب ُ وَ ] (از ع ، اِ) ربوة. رَبْوة. رُبْوة. رجوع به رِبْوة شود.
-
ربوت
لغتنامه دهخدا
ربوت . [ رُب ْ وَ ] (از ع ، اِ) رَبْوَت . رِبْوَت . (ناظم الاطباء). رجوع به رِبْوَت شود.
-
واژههای همآوا
-
ربوط
لغتنامه دهخدا
ربوط. [ رُ ] (اِخ ) چم هندی . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). رجوع به چم هندی شود.
-
ربوط
لغتنامه دهخدا
ربوط. [ رُ ] (اِخ ) نام یکی از پاسگاههای بخش مرکزی موسیان شهرستان دشت میشان . هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن فقط مأموران انتظامی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ربوة
لغتنامه دهخدا
ربوة. [ ] (اِخ ) محمدبن احمدبن عبدالعزیز دمشقی . او راست : المواهب الکمیة فی شرح فرایض السراجیة. وی بسال 764 هَ . ق . درگذشته است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
ربوة
لغتنامه دهخدا
ربوة. [ رَ ب ُ وَ ] (اِخ ) رَبَوة. مراد از زمین بیت المقدس است بجهت آنکه بلندترین زمینهاست ، گویند که زمین بیت المقدس از زمین هند چهار فرسخ بلندتر است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
ربوة
لغتنامه دهخدا
ربوة. [ رَب ْ وَ ] (ع اِ) ربوة. زمین بلند. (غیاث اللغات ) (ازمنتخب اللغات ) (از آنندراج ). فراز. (نصاب الصبیان ).
-
ربوة
لغتنامه دهخدا
ربوة. [ رِب ْ وَ ] (ع اِ) رَبْوة. رُبْوة. رِبْوَت . زمین بلند. رجوع به رِبْوَت شود.
-
ربوة
لغتنامه دهخدا
ربوة. [ رُ ب ُ وَ ] (ع اِ) رِبْوة. پشته و جای بلند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
ربوة
لغتنامه دهخدا
ربوة. [ رُب ْ وَ ] (اِخ ) رُبْوة.رِبْوة. رَبْوة. راویان گویند آن عبارت از دمشق است و در دمشق در دامنه ٔ کوه قاسیون و در یک فرسخی آن ، وجایگاهی است که در هیچ جا در زیبایی و صفا و خرمی نظیر ندارد و آن مسجدی است مشرف بر وی ، و نهر ثورا اززیر آن می گذرد ...