کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ربع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ربع
لغتنامه دهخدا
ربع. [ رَ ] (ع اِ) سرای . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء) (دهار) (از شعوری ج 2 ورق 8) (ناظم الاطباء). ج ، رِباع ، رُبوع ، اَرْبُع، اَرباع . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خانه ، در هر کجا باشد. (ا...
-
ربع
لغتنامه دهخدا
ربع. [ رِ ] (ع اِ) تب که یک روز گیرد و دو روز گذارد. (منتهی الارب ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (از ناظم الاطباء). تب که یک روز آید و دو روز نیاید چون دو سه شبانه روز هیجده ساعت می گیرد و آن ربع سه شبانه روز است ، از اینرو ربع خوانده میشود. (از اقرب ا...
-
ربع
لغتنامه دهخدا
ربع. [ رُ ] (ع اِ) چهاریک . (منتهی الارب ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ص 51) (ناظم الاطباء) (دهار). چهاریک چیزی . (آنندراج ). یک قسمت از چهار قسمت هر چیز وهر عددی . (ناظم الاطباء). حصه ٔ چهارم از هر چیز. (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مو...
-
ربع
لغتنامه دهخدا
ربع. [ رُ ] (ع مص ) بازایستادن و خود را بازکشیدن از کاری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بازایستادن . (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادراللغة زوزنی ). || بدست سنگ برداشتن جهت آزمایش قوت . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). سنگ افراشتن . (م...
-
ربع
لغتنامه دهخدا
ربع. [ رُ ب َ ] (ع اِ) اول نتاج بهاری ، و آخر نتاج را هُبَع گویند، و منه : ما له هبع و لا ربع. ج ، رِباع ، اَرباع . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || چهارچهار. (منتهی الارب ). || ج ِ رباعی . (ناظم الاطباء). رجوع به رباعی ...
-
ربع
لغتنامه دهخدا
ربع. [ رُ ب ُ ] (ع اِ) رُبْع. چهاریک . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). یک چهارم .(از اقرب الموارد). ج ، اَرباع ، رُبوع . چهاریک چیزی .(از آنندراج ). || ج ِ رباعی . (از ناظم الاطباء). رجوع به رباعی شود. || ج ِ ربیع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رج...
-
ربع
لغتنامه دهخدا
ربع. [رَ ] (ع مص ) چهاریک ِ مال ستدن . || (اصطلاح عروض ) آن است که فاعلاتن را صلم کنند (که سبب را بیندازند و وتد را قطع کنند) آنگاه آن را مخبون گردانندفَعَل بماند. (از المعجم فی معاییر اشعار العجم ).
-
واژههای مشابه
-
تب ربع
لغتنامه دهخدا
تب ربع. [ ت َ ب ِ رِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) رِبْع. تب که یک روز گیرد و دو روز گذارد. (منتهی الارب ). تب چهارم . حمی الرابع : و بترین تبها که با این تب [سل ] آمیخته گردد تب خمس است ، پس ربع، پس شطرالغب ، پس نایبه . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).تا بیدرنگ مش...
-
ربع دایره
لغتنامه دهخدا
ربع دایره . [ رُ ع ِ ی ِرَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح هیأت ) یک قسمت از چهار قسمت هر دایره یعنی نود درجه ، چه هر دایره را به سیصدوشصت درجه قسمت کرده اند. (ناظم الاطباء).
-
ربع رشیدی
لغتنامه دهخدا
ربع رشیدی . [ رَ ع ِ رَ ] (اِخ ) نام قلعه ای است مخروبه وبزرگ و تاریخی در آخر محله ٔ ششکلان تبریز که به محله ٔ باغمیشه و دلیانکوه یا تبلانکوه منتهی میشود و در دامنه ٔ کوه سرخاب در محلی باصفا و مرتفع واقع شده است .این بنا از یادگارهای خواجه رشیدالدین ...
-
ربع سیدی
لغتنامه دهخدا
ربع سیدی . [ رُ ع ِ س َی ْ ی ِ ] (اِخ ) دهی از بخش دزفول شهرستان دزفول . سکنه آن 100 تن از عشایر بختیاری . آب آن از رودخانه ٔ دز. محصولات آن غلات و برنج و کنجد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
ربع شامات
لغتنامه دهخدا
ربع شامات . [ رُ ع ِ ] (اِخ ) دهستانی از بخش ششتمد شهرستان سبزوار و محدود است از شمال و شمال باختری به دهستان شامکان و از جنوب و خاور به شهرستان کاشمر و از باختر بدهستان خَواشید. آب آن از چشمه سارها. شماره ٔ آبادیها 11 و جمعیت آن 3238 تن میباشد. محصو...
-
ربع شداد
لغتنامه دهخدا
ربع شداد. [ رَ ع ِ ش َدْ دا ] (اِخ ) مراد از باغ ارم . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به باغ ارم و ارم شود.
-
ربع کاری
لغتنامه دهخدا
ربع کاری . [ رُ ع ِ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) آلتی است نجومی مصنوع بر مقنطرات خط استواء وآنرا علاءالدین طیبغا الدوادار البکلیتی ابتکار کرده است . (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به طیبغا شود.