کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رباب و چنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رباب زدن
لغتنامه دهخدا
رباب زدن . [ رَ زَ دَ ] (مص مرکب ) رباب نواختن . زدن ساز رباب . نواختن رباب : پنج قلاشیم در بیغوله ای با حریفی کو رباب خوش زند.انوری .
-
رباب زن
لغتنامه دهخدا
رباب زن . [ رَزَ ] (نف مرکب ) رباب نواز. چنگزن . که رباب را بنوازد. که رباب را بزند: عَوّاد؛ رباب زن . (منتهی الارب ).
-
رباب نواز
لغتنامه دهخدا
رباب نواز. [ رَ ن َ ] (نف مرکب ) رباب نوازنده . که رباب بنوازد. که ساز رباب را بزند. که به نواختن رباب بپردازد. رجوع به رباب نواختن شود.
-
نار رباب
لغتنامه دهخدا
نار رباب . [ رِ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوعی از انار ترش باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). انار خوش ترش . (شمس اللغات ).
-
خرک رباب
لغتنامه دهخدا
خرک رباب . [ خ َ رَ ک ِ رَ / رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرکی که در زیر تارهای رباب گذارند. (از فرهنگ شعوری ورق 358). رجوع به خرک شود.
-
جستوجو در متن
-
چنگ
لغتنامه دهخدا
چنگ . [ چ َ ] (اِ) نام سازیست مشهور . (جهانگیری ) (برهان ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). سازی است مشهور که سر آن خمیده است و تارها دارد. (آنندراج ) (انجمن آرا). نوعی از مزامیر است در غایت شهرت . (شرفنامه ٔ منیری ). صنج ؛ و آن بر دو قسم است یکی دو صف...
-
چنگ پشت
لغتنامه دهخدا
چنگ پشت . [ چ َ پ ُ ] (ص مرکب ) خمیده پشت . کوژپشت . (آنندراج ) (از مجموعه ٔ مترادفات ص 290). کوژپشت و احدب . (ناظم الاطباء) : پیران چنگ پشت و جوانان چنگ زن در چنگ جام باده و در گوش بانگ چنگ . سوزنی .پیریش چنگ پشت کرد و ضعیف چون بریشم ز گوشمال رباب ....
-
چنگ و چلب
لغتنامه دهخدا
چنگ و چلب . [ چ َ گ ُ چ َ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ظاهراً بمعنی شور و غوغا و هیاهو و امثال آن است : می زدگان را گلاب باشد قطره ٔ شراب باشد بوی بخور بوی بخار کباب .آخته چنگ و چلب ساخته چنگ و رباب دیده بشکرلبان گوش بشکرتوین . منوچهری .رجوع به چلب ...
-
سه رود
لغتنامه دهخدا
سه رود. [ س ِ ] (اِ مرکب ) سه تار است که طنبور سه تار بسته باشد و بعضی گویند چنگ ، رباب و بربط است . (برهان ) (ناظم الاطباء).
-
شکرتوین
لغتنامه دهخدا
شکرتوین . [ ش َک ْ ک َ ت ُ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح موسیقی ) نوایی است از موسیقی . (فرهنگ فارسی معین ) : شاعری تشبیب داند شاعری تشبیه و مدح مطربی قالوس داند مطربی شکرتوین . منوچهری .آخته چنگ و چلب ساخته چنگ و رباب دیده به شکّرلبان گوش به شکّرتوین .منوچهر...
-
ناخن انداختن
لغتنامه دهخدا
ناخن انداختن . [ خ ُ اَ ت َ ] (مص مرکب ) ناخن رساندن بر ساز و امثال آن . پنجه بر تار و رباب و چنگ زدن : ذره و خورشید گر در رقص آید دور نیست ناخن مضراب بر تار رباب انداختیم . ابونصرنصیرای بدخشانی (از آنندراج ).|| ناخن گرفتن . به ضرب چوب ناخن دست و پای...
-
عنقا
لغتنامه دهخدا
عنقا. [ ع َ ] (ع اِ) نام سازی است که گردنی دراز دارد. (از آنندراج ) (غیاث اللغات ) : گهی سماع زنی گاه بربط و گه چنگ گهی چغانه و طنبور و شوشک و عنقا. فرخی .مطربانی چو باربد زیباچنگ و بربط چغانه و عنقا. مسعودسعد.به پیروزی و بهروزی نشین می خور به کام دل...
-
مهتزه
لغتنامه دهخدا
مهتزه . [ م ُ ت َزْ زَ / زِ ] (از ع ، ص ) مهتزة.- آلات مهتزه ؛ آلات موسیقی و آن بر دو نوع است : ذوات الاوتار مانند عود، چنگ ، نزهت ، قانون ، رباب ، طنبور، و غیر ذوات الاوتار مانند عنقا و اوانی مهتزه . (از یادداشت مؤلف ).
-
اغانی
لغتنامه دهخدا
اغانی . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اُغنیَّة. سازهایی که بدون نفخ ودم نواخته میشود مثل چنگ و رباب و امثال آنها خلاف مزمار که سازی است که با نفخ دم نواخته شود مثل نی و امثال آن . (فرهنگ نظام ). || ج ِ اغنیة، بمعنی تصنیف در تداول عربی امروز. رجوع به اغنیه شود.