کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راهب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
راهب آسا
لغتنامه دهخدا
راهب آسا. [ هَِ ] (ص مرکب ) مانند راهب . همچون راهب . مثل راهب : فلک کژروتر است از خط ترسامرا دارد مسلسل راهب آسا. خاقانی .بی چلیپای خم مویت و زنار خطت راهب آسا همه تن سلسله ور باد مرا.خاقانی .
-
ابوجریج راهب
لغتنامه دهخدا
ابوجریج راهب . [ اَ ؟ ] (اِخ ) ابن ابی اُصیبعه او را از اطبای صدر اسلام می شمرد و رازی در حاوی و ابن بیطار در 25 موضع از کتاب مفردات در شرح دند و اقسام وی نام او برده اند.
-
بلسان راهب
لغتنامه دهخدا
بلسان راهب . [ ب َ ل ِ ن ِهَِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) محلول الکلی جوهر حسن لبه . میعه ٔ سائله . صبر، و بم تلو. برای التیام جراحات و قرحه ها بکار میرود. (از دایرة المعارف فارسی ).
-
واژههای همآوا
-
راحب
لغتنامه دهخدا
راحب . [ ح ِ ] (اِخ ) نام زن بهمن . کی بهمن پسر اسفندیار بود و مادرش را نام اسنور بود از فرزندان طالوت الملک ، و نام او اردشیر بود، کی اردشیر درازانگل خواندندی او را و به بهمن معروف است ، و درازدست نیز گویند سبب آنکه برپای ایستاده و دست فروگذاشتی از ...
-
جستوجو در متن
-
حسن مالمیری
لغتنامه دهخدا
حسن مالمیری . [ ح َ س َ ن ِ ] (اِخ ) متخلص به راهب (یا واهب ). رجوع به راهب و ذریعه ج 9 ص 245 و 253 و 353 شود.
-
راهبی
لغتنامه دهخدا
راهبی . [ هَِ ] (ص نسبی ) منسوب است به راهب که نام اجدادی است . (از اسباب سمعانی ).
-
اصفهانی
لغتنامه دهخدا
اصفهانی . [ اِ ف َ ] (اِخ ) میرزاجعفربن احمد، متخلص به راهب شاعر. متوفی بسال 1066 هَ . ق . او را دیوان شعریست بزبان فارسی که دارای شش هزار بیت است . (از اسماءالمؤلفین ج 1 ص 255). و رجوع به راهب شود.
-
صومعه نشین
لغتنامه دهخدا
صومعه نشین . [ ص َ /صُو م َ ع َ / ع ِ ن ِ ] (نف مرکب ) راهب . زاهد. عابد.
-
زاهد ترسایان
لغتنامه دهخدا
زاهد ترسایان . [ هَِ دِ ت َ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) راهب . (ترجمان القران ).
-
ساباس
لغتنامه دهخدا
ساباس . (اِخ ) (سن ). کشیش و راهب بزرگ فلسطینی است که در 439 میلادی متولد شد و در 532 درگذشت .وی یکی از بنیادگذاران بزرگ کلیسا در فلسطین بود.
-
ژرم دمراوی
لغتنامه دهخدا
ژرم دمراوی . [ ژِ رُ دُ م ُ ] (اِخ ) نام راهب و عالم موسیقی . مولد مُراوی در قرن هجدهم میلادی .
-
ژروه دکانتوربری
لغتنامه دهخدا
ژروه دکانتوربری . [ ژِرْ وِ دُ تُرْ ب ِ ] (اِخ ) نام راهب و مورخ انگلیسی . مولد حدود سال 1141 و وفات در حدود سال 1210 م .
-
طری
لغتنامه دهخدا
طری . [ ] (اِخ ) ناحیتی خرد است از بجه ، میان حدود نوبه و سودان و اندر وی دو صومعه است و گویند که اندر وی دوازده هزار مرد است راهب . (حدود العالم ).
-
کاپوسن
لغتنامه دهخدا
کاپوسن . [ س َ ] (ص ، اِ) راهب کبوشی . کبوشین . کشیشی ، از فرقه ٔ «سن فرانسوا» .