کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راهبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
راهبی
لغتنامه دهخدا
راهبی . [ هَِ ] (اِخ ) ابوالحسن محمدبن بکربن محمدبن جعفربن راهب بن اسماعیل راهبی فرائضی از مردم نسف بود و از ابویعلی عبدالمؤمن بن خلف و محمدبن طالب و دیگران روایت دارد. و ابوالعباس مستغفری ازو روایت میکند. او به سال 385 هَ . ق . درگذشت . (از اللباب ...
-
راهبی
لغتنامه دهخدا
راهبی . [ هَِ ] (ص نسبی ) منسوب است به راهب که نام اجدادی است . (از اسباب سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
راهبی مروزی
لغتنامه دهخدا
راهبی مروزی . [ هَِ ی ِ م َ وَ ] (اِخ ) راهب مروزی . صبری مروزی . رجوع به این دو ماده در همین لغت نامه و ریحانة الادب ج 2 ص 456 و الذریعة ج 9 بخش دوم شود.
-
جستوجو در متن
-
رهبانیت
لغتنامه دهخدا
رهبانیت . [ رُ نی ی َ ] (ع اِمص ) زهد ترسایان که بازداشتن نفس باشد از حظوظ و لذات چنانکه نکاح نکنند و غذای لذیذ و خوب نخورند بلکه گاه برای رفع شهوت آلت تناسل را می برند. (از غیاث اللغات )(ناظم الاطباء). ورزیدن راهبی . (السامی فی الاسامی ). زاهدی ورزی...
-
کانیس
لغتنامه دهخدا
کانیس . (اِخ ) راهبی است از جمعیت فرانسیسکن . وی در فلسطین و شام اقامت کرد و تألیفی به اسپانیایی در قواعد و لغت عربی دارد. (1730-1759). (از اعلام المنجد).
-
ژان دزانتمر
لغتنامه دهخدا
ژان دزانتمر. [ دِ ت ُ م ُ ] (اِخ ) نام یکی از اشخاص مذکور در کتاب رابله . راهبی بزم آرای و رزمجوی بود و او همان است که گارگانتوآ دستور داد برای وی معبد تلم را بنا کنند.
-
نستر
لغتنامه دهخدا
نستر. [ن َ ت َ ] (اِخ ) نام راهبی معاصر با انوشیروان . (ناظم الاطباء). زاهدی فارسی مجوسی که به زمان کسری انوشیروان بود . (منتهی الارب ).
-
ژیلبر
لغتنامه دهخدا
ژیلبر. [ ب ِ ] (اِخ ) (قدیس ) نام راهبی متولد در اُوِرنی در حدود سال 1060 و متوفی بسال 1152 م . وی در جنگهای صلیبی همراه لوئی هفتم بود. ذکران او هفتم ژوئن است .
-
جریح
لغتنامه دهخدا
جریح . [ ] (اِخ ) راهبی است که پیش از خاتم انبیاء (ص ) و پس از رفع مسیحا در میان بنی اسرائیل به زنا متهم شد و تکلم کردن طفل زن زانیه باعث معترف شدن بنی اسرائیل بر عصمت او شد. (از حبیب السیر).
-
دیرالغادر
لغتنامه دهخدا
دیرالغادر. [ دَ رُل ْ دِ ] (اِخ ) دیری است نزدیک حلوان عراق و بر سر کوهی واقع است در وجه تسمیه ٔ آن بعضی چنین گفته اند که ابونواس وقتی که از عراق بطرف خراسان خارج شد به این دیر رسید و در آن راهبی زیباروی و خوش اندام بود راهب از ابونواس بگرمی پذیرائی ...
-
فرانسوا دو پرو
لغتنامه دهخدا
فرانسوا دو پرو. [ فْرا / ف ِ دُ پ ِ ] (اِخ ) راهبی بود که در زمان ابوسعید ایلخانی از طرف پاپ ژان دوازدهم به ایران فرستاده شد تا ابوسعید را به دیانت مسیح راغب سازد و به ویژه او را به حمایت مردم ارمنستان که در زیر فشار مصریان قرار گرفته بودند برانگیزد....
-
اسکوت
لغتنامه دهخدا
اسکوت . [ اِ کُت ْ ] (اِخ ) جان . یکی از دانشمندان معروف ایرلاند. وی در قرن 9 م . میزیست و سمت راهبی داشت . آثار علمی و فلسفی بزبان لاتین دارد و بواسطه ٔ تمایل بآزادی افکار و دوری از موهومات منظور نظر پاپ نشده و در زمره ٔ گناهکاران درآمده است .
-
اشوارتز
لغتنامه دهخدا
اشوارتز. [ اِش ْ ] (اِخ ) اشوارچ .نام راهبی از اهالی شهر فریبورگ در کشور آلمان بود و در قرن چهاردهم م . میزیست . عوام وی را کاشف و مخترع باروت میدانند و برحسب روایت دیگر کشف باروت قبل از وی بوده و او راه بکار بردن و استفاده ٔ از آن را ابتکار کرده و ب...