کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رامشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رامشت
لغتنامه دهخدا
رامشت . [ م ِ ] (اِمص ) رامش . (ناظم الاطباء). شادی و طرب . (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ). رجوع به رامش شود. || رامش و آرامیدن . (برهان ). رامش . (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). رجوع به رامش شود. || (اِ) روز چهارم از خمسه ٔ مسترقه ٔ سال ملکشاهی . (آنندراج ...
-
جستوجو در متن
-
رامشک
لغتنامه دهخدا
رامشک . [ م ِ ] (اِمص ) بمعنی رامشت است که آرامش و آرامیدن و رامشگر باشد. (آنندراج ) (برهان ). مزیدفیه رامش است . (فرهنگ نظام ). مثل رامش است . (از منتخب اللغات ). رجوع به رامش و رامشت شود.
-
رگو
لغتنامه دهخدا
رگو. [ رُ / رِ ] (اِ) کرباس و لته و جامه ٔ کهنه ٔ سوده شده و ازهم رفته . (برهان ). جامه ٔ کهنه . (جهانگیری ). رگوب . رگوک . رگوگ . رگوه : پیش کف راد تست از غایت جود وسخادُر شبه ، دیبا رگو، اکسون کسا، اطلس گلیم . سوزنی .گفت این چنین نمازی نماز نبود و ...
-
ت
لغتنامه دهخدا
ت . (حرف ) چهارمین حرف الفبای پارسی و سومین حرف الفبای تازی و حرف بیست و دوم از ابجد است واز حروف مسروری و از حروف هوائی است و از حروف شمسیه و ناریه و هم از حروف مرفوع و مصمته و نیز از حروف مهموسه ٔ نطعیه است ، و آنرا تای قرشت و تای مثناة فوقانی گوین...
-
اسم مصدر
لغتنامه دهخدا
اسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او مع اَل ان کان فعل مع اَن او ما یحل محلّه و لاسم مصدر عمل .عبدالرحمن سیوطی در شرح بیت اخیر در «بهجةالمرضیة»...