کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
راستقلبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قلبی
لغتنامه دهخدا
قلبی . [ ق ُل ْ ل َ بی ی ] (ع ص ) حیله ساز ماهر در تقلب . (منتهی الارب ). حیله گر که در زیرورو کردن امور بصیرت دارد. (اقرب الموارد). رجوع به قُلَّب شود.
-
راست
لغتنامه دهخدا
راست . (ص ) مستقیم . بی انحراف . بی اعوجاج . (ناظم الاطباء). مقابل کج . (آنندراج ) (برهان ) (ناظم الاطباء) : راهی کو راست است بگزین ای دوست دور شو از راه بی کرانه و ترفنج . رودکی .منش باید از مرد چون سرو راست اگر برز و بالا ندارد رواست . ابوشکور.تیز ...
-
راست راست
لغتنامه دهخدا
راست راست . (ق مرکب ) دور از خمیدگی . نهایت مستقیم و آخته . بی کجی . || در تداول عامه بی پروا، بی اعتنا، آشکار، علنی . و در ترکیبات زیر بدین معانی آید:- راست راست رفتن و برگشتن ؛ برای انجام دادن کاری سرسری و بدون دقت و اعتنا رفتن و بی نتیجه برگشتن ....
-
دشت قلبی
لغتنامه دهخدا
دشت قلبی . [ دَ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج . سکنه ٔ آن 250 تن . آب آن از رودخانه ٔ سیروان . محصول آنجا مختصر غلات و لبنیات . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
زاجر قلبی
لغتنامه دهخدا
زاجر قلبی . [ ج ِرِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به زاجر شود.
-
ناوک قلبی
لغتنامه دهخدا
ناوک قلبی . [ وَ ک ِ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آه ته دلی باشد. (برهان قاطع) (آنندراج ). آهی که از ته قلب کشند. (ناظم الاطباء). || هجو را نیز گویند که در مقابل مدح است . (برهان قاطع) (آنندراج ). هجو مقابل مدح . (ناظم الاطباء).
-
اشاره ٔ قلبی
لغتنامه دهخدا
اشاره ٔ قلبی . [ اِ رَ / رِ ی ِ ق َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از الهام است . || کنایه از اشاره ٔ غیبی . (انجمن آرای ناصری ).
-
خانقاه قلبی
لغتنامه دهخدا
خانقاه قلبی . [ ن َ / ن ِ ق َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در 30 هزارگزی شمال کلیبر و 30 هزارگزی اهر به کلیبر، ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل ،دارای 19 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. آب آنجااز چشمه سار...
-
خوش قلبی
لغتنامه دهخدا
خوش قلبی . [ خوَش ْ / خُش ْ ق َ ] (حامص مرکب ) خوش طینتی . خوش جنسی . مقابل بدقلبی .
-
صبح راست
لغتنامه دهخدا
صبح راست . [ ص ُ ح ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )کنایه از صبح صادق است که صبح دوم باشد. (برهان ).
-
نیم راست
لغتنامه دهخدا
نیم راست . (اِ مرکب ) پرده ای است از موسیقی . (جهانگیری ) (انجمن آرا) (رشیدی ) (برهان قاطع) (غیاث اللغات ) : گفتی از آن قول که قوال راست گفته گهی راست گهی نیم راست . امیرخسرو (از آنندراج ).|| (ص مرکب ) که کاملاً راست و استوار نیست . نیم خیز. نیم خفته...
-
یک راست
لغتنامه دهخدا
یک راست . [ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) مستقیم . مستقیماً. یک سر. بدون تمایل به چپ و راست . (یادداشت مؤلف ): یک راست به طرف او رفت . || بی تأمل . بی تردید.
-
جانب راست
لغتنامه دهخدا
جانب راست . [ ن ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طرف راست . سوی راست . ذات الیمین .
-
دره راست
لغتنامه دهخدا
دره راست . [ دَرْ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کمازان شهرستان ملایر. واقع در 35هزارگزی جنوب شهر ملایر و 18 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ ملایر به اراک ، با 523 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
دودست راست
لغتنامه دهخدا
دودست راست . [ دُ دَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (اصطلاح نجومی ) هر کوکبی که اندر وتد وسط السماء باشد و شعاع تسدیس او و تربیعش هر دو زیر زمین افتند او را دودست راست خوانند. ذوالیمینین . (از التفهیم ص 488).