کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رئیسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رئیسان
لغتنامه دهخدا
رئیسان . [ رَ ] (اِخ ) قریه ای است واقع در یک فرسنگی میانه ٔ مغرب و جنوب چرکس . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
واژههای مشابه
-
قلعه رئیسان
لغتنامه دهخدا
قلعه رئیسان . [ ق َ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دزکرد بخش مرکزی شهرستان آباده ، واقع در 75هزارگزی باختری اقلید و 21هزارگزی جنوب راه فرعی خسروشیرین به سرحد چهاردانگه . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 504 تن ، آب آن ا...
-
جستوجو در متن
-
ذوالسبلة
لغتنامه دهخدا
ذوالسبلة. [ ذُس ْ س َ ب َ ل َ ] (اِخ ) لقب خالدبن عوف بن فضلة که از رئیسان عرب است . (منتهی الارب ).
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن عوف بن فضله ملقب به ذوالسبلة. وی از رئیسان عرب است . (از منتهی الارب ).
-
اصحاب دیوان
لغتنامه دهخدا
اصحاب دیوان . [ اَ ب ِ دی ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صاحبدیوانان . کاتبان . رئیسان دفاتر و نامه ها. رئیسان امور دیوانی و دولتی . وزیران امور مالی و محاسباتی . دبیران : و هریک از اصحاب دیوان او صدری بود با اصل و حسب و علم . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 92...
-
عمیر
لغتنامه دهخدا
عمیر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن ولید خراسانی . وی از والیان و رئیسان کارآمد به شمار می رفت و در اواخر عمر خویش مدت شصت روز بر مصر حاکم گشت .و سرانجام بسال 241 هَ .ق . به دست اهالی جوف بقتل رسید. و برخی از شعرا در مرگ وی مرثیه ساخته اند که ازآن جمله ابوت...
-
ابوعاصم
لغتنامه دهخدا
ابوعاصم . [ اَ ص ِ ] (اِخ ) بوعاصم . در لغت نامه ٔ منسوب به اسدی دو بیت ذیل از او شاهد برای پاچنگ و مچاچنگ آمده است :مال فرازآری و نگاه بداری تا ببرند از در و دریچه و پاچنگ مال رئیسان همه بسائل و زائرو آن تو بکفشگر ز بهر مچاچنگ .
-
مچاچنگ
لغتنامه دهخدا
مچاچنگ . [ م َ چ َ ] (اِ) کیری باشد از ادیم سعتریان دارند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 281). آلت چرمی که زنان بدکاره استعمال کنند، در فرهنگ سروری به هر دو جیم تازی گفته . (فرهنگ رشیدی ). چرمینه را گویند و آن چیزی باشد که از چرم و غیره بمانند آلت تناسل سا...
-
اشهب بجلی
لغتنامه دهخدا
اشهب بجلی . [ اَ هََ ب ِ ب َ ج َ] (اِخ ) اشهب بن بشر بجلی . (متوفای 38 هَ . ق . / 658م .) یکی از رئیسان قبایل در صدر اسلام بود و به دلاوری شهرت داشت . وی پس از واقعه ٔ نهروان با 180 تن بمخالفت با علی بن ابیطالب (ع ) برخاست و اصحاب علی (ع ) درجرجرایا ...
-
خشک میوه
لغتنامه دهخدا
خشک میوه . [ خ ُ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) آجیل . (یادداشت بخط مؤلف ) : ایا جمال رئیسان ز لفظ من معنی برون نیاید جز خشک میوه ٔ مرسوم بخشک میوه تو عید مرا مبارک کن که عید بر عدوت چون وعید خواهم شوم . سوزنی .تنگ آمده ست عید و ندانم ز دست تنگ توجیه خشک میوه...
-
اطروش
لغتنامه دهخدا
اطروش . [اُ ] (اِخ ) ابوالقاسم علوی اطروش . نزیل استراباد و از افاضل علویان و اعیان اهل ادب بود. وی به قاضی ابوالحسن علی بن عبدالعزیز نامه ای نوشت که مشتمل بر نظم و نثر بود. ثعالبی نسخه ٔنامه ٔ مذکور را در یتیمةالدهر نقل کرده که در حدود یک صفحه است ،...
-
خدیجه
لغتنامه دهخدا
خدیجه . [ خ َ ج َ ] (اِخ ) النویری ، مکنی به ام الفضل . وی دختر فقیه ابوالقاسم عبدالرحمن بن قاسم بن حسین بن عبداﷲ نویری و از محدثان اواسط قرن ششم هجری است که در مصر عمر می گذراند. پدرش بسال 648 هَ .ق . در جنگ دمیاط بدست فرنگان کشته شد و جدش قاسم معرو...
-
دزکرد
لغتنامه دهخدا
دزکرد. [ دِ ک ُ ] (اِخ ) بلوک کوچکی است از سردسیرات فارس . درازی آن از قریه ٔ بوگر تا قریه ٔچرکس دو فرسنگ و پهنای آن از قریه ٔ کوفته تا قریه ٔ رئیسان مسافت کمی است . در تابستان هوایی سرد دارد که در بیشتر شبها آبهای کم ایستاده یخ بندد و در سه ماه از س...