کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذویزن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذویزن
لغتنامه دهخدا
ذویزن . [ ی َ زَ ] (اِخ ) رجوع به ذوالیزن شود.
-
ذویزن
لغتنامه دهخدا
ذویزن . [ ی َ زَ ] (اِخ ) مالک بن مرارة ارهاوی صحابی است . و او از جانب حمیریان زرعة برسالت نزد رسول اکرم صلوات اﷲ علیه رفت .
-
واژههای مشابه
-
سیف ذویزن
لغتنامه دهخدا
سیف ذویزن . [ س َ ف ِ ی َ زَ ] (اِخ ) رجوع به سیف بن ذی یزن شود : کو جریر و کو فرزدق کو زهیر و کو لبیدرؤبه و عجاج و دیک الجن و سیف ذویزن .منوچهری .
-
جستوجو در متن
-
یزن
لغتنامه دهخدا
یزن . [ ی َ زَ ] (اِخ ) بطنی است از حِمیَر. (از منتهی الارب ) (یادداشت مؤلف ) (از اقرب الموارد).- ذویزن ؛ نام یکی از پادشاهان حمیر. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ ذویزن شود.
-
یزانی
لغتنامه دهخدا
یزانی . [ ی َنی ی ] (ص نسبی ) نیزه ای منسوب به ذویزن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). رمح یزانی و یزنی ، منسوب است به ذویزن و او از پادشاهان حمیر بود. (مهذب الاسماء). یزنی . ازنی . ازانی . منسوب است به ذویزن . (یادداشت مؤلف ).
-
یزنی
لغتنامه دهخدا
یزنی . [ ی َ زَ نی ی ] (ص نسبی ) منسوب به یزن . (ناظم الاطباء). یک قسم نیزه که ذویزن پادشاه یمن اختراع آن رانموده بود. (ناظم الاطباء). منسوب به ذویزن . ازنی . ازانی . (یادداشت مؤلف ). نیزه ٔ منسوب به ذویزن که وادیی است از آن قبیله ای از حمیر. رمح یز...
-
اذواء یمن
لغتنامه دهخدا
اذواء یمن . [ اَذْ ءِ ی َ م َ ] (اِخ ) نام منزلتی در یمن دون تبابعه ، و جمع آن ذَوون و اذواء است از آنرو که لقب ایشان مبدو به ذو باشد چون : ذوالمنارو ذوالأعواد و ذویزن و ذوجدن و ذونواس و ذوانواح .
-
ازانی
لغتنامه دهخدا
ازانی . [ اَ نی ی ] (ص نسبی ) منسوب به ذویزن . اَزنی . یَزَنی . یَزانی . - رُمح ٌ ازانی ؛ نیزه ٔ یزنی . (منتهی الارب ). یعنی نیزه ٔ از یزن که وادیی است یا قبیله ای از حِمْیَر. - سیف ازانی ؛ سیف یزنی .
-
ازنی
لغتنامه دهخدا
ازنی . [ اَ زَ نی ی ] (ص نسبی ) منسوب به ذویَزَن . یَزَنی . یزانی . ازانی . - رمح ازنی ؛ نیزه ٔ راست منسوب بذی یزن ، و هو ملک من ملوک حمیر. (مهذب الاسماء).
-
اهوز
لغتنامه دهخدا
اهوز. [ اَ هَْوَ ] (اِخ ) نام تیراندازی بوده بغایت قادرانداز در زمان انوشیروان ، گویند با سیف ذویزن همراه شده بود، پادشاه حبشه را به تیر نخست کشت و ملکش را گرفت . (برهان ) (هفت قلزم ). کلمه محرف «وهرز» و «اوهزر» است .
-
یزن
لغتنامه دهخدا
یزن . [ ی َ زَ ] (اِخ ) رودباری است و نام ذویزن پادشاه حمیر از آن است زیرا از آن رودبار حمایت و نگهداری کرد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نام وادیی . (ناظم الاطباء). نام وادیی است در یمن . (از معجم البلدان ). وادیی است به یمن که «ذو» بدان اضا...
-
ذوالیزن
لغتنامه دهخدا
ذوالیزن . [ ذُل ْ ی َ زَ ] (اِخ ) نعمان بن قیس حمیری یکی از ملوک و اذواء یمن . و او کسی است که از پیش به بعثت رسول اکرم صلوات اﷲ علیه و سلم بشارت داد. و نیزه های یزنی بدو منسوب است . و یزّن نام وادیی است به یمن و ذویزن بدانجا منسوب است . و سیف ذوالیز...
-
دیک الجن
لغتنامه دهخدا
دیک الجن . [ کُل ْ ج ِن ن ] (اِخ ) شهرت ابومحمد عبدالسلام بن رغبان (161-235 یا 236 هَ . ق .) شاعر عرب متوفی در حمص ، شیعه بود. اشعاری در مرثیه ٔ امام حسین (ع ) دارد. همه ٔ عمر رادر سوریه گذرانید و در خلافت متوکل درگذشت . رجوع به الاعلام زرکلی ج 1 ص 3...