کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوبپذیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ذوب
لغتنامه دهخدا
ذوب . [ ذَ ] (ع اِ) عسل . انگبین . انگبین خالص . (مهذب الاسماء). شهد یا آنچه در خانه ٔ منج انگبین باشد یا خلاصه ٔ موم .
-
ذوب
لغتنامه دهخدا
ذوب . [ ذَ ] (ع مص ) گداختن . (دهار) (دستور اللغه ٔ ادیب نطنزی ). گداخته شدن . (تاج المصادربیهقی ) (دهار) (دستور اللغه ٔ ادیب نطنزی ). ذَوَبان . (منتهی الارب ). آب شدن : و خون چون صوب انواء و ذوب انداء می چکید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چاپی ص 393). || ذو...
-
ذؤب الشعراء
لغتنامه دهخدا
ذؤب الشعراء. [ ذُءْ بُش ْ ش ُ ع َ ] (ع اِ مرکب ) و در استعارت ، تعارف شرط بود. چه غرابت استعارت هم چون غرابت الفاظناخوش بود. مثلا فرزند را جگرگوشه خوانند و متعارف بود. و اگر از عضوی دیگر گیرند که متعارف نبود ناخوش بود. و استعارت و دیگر تعبیرات هرچند...
-
قابل ذوب
لغتنامه دهخدا
قابل ذوب . [ ب ِ ل ِ ذَ ] (ص مرکب ) گداختنی . آب شدنی .
-
نصیحت پذیری
لغتنامه دهخدا
نصیحت پذیری . [ ن َ ح َ پ َ ] (حامص مرکب ) پندشنوی . سخن پذیری . اطاعت . گوش به اندرز کردن . عمل و صفت نصیحت پذیر. رجوع به نصیحت پذیر شود.
-
نشان پذیری
لغتنامه دهخدا
نشان پذیری . [ن ِ شام ْ پ َ ] (حامص مرکب ) اتصاف . (یادداشت مؤلف )
-
نظام پذیری
لغتنامه دهخدا
نظام پذیری . [ ن ِ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل نظام پذیر : نظمی است مر نظام پذیری راگر خوانده ای در اول موسیقار.ناصرخسرو.
-
نقش پذیری
لغتنامه دهخدا
نقش پذیری . [ ن َ پ َ ] (حامص مرکب ) نقش پذیر بودن . زود تحت تأثیر قرار گرفتن .
-
نقصان پذیری
لغتنامه دهخدا
نقصان پذیری . [ ن ُ صام ْ پ َ ] (حامص مرکب ) نقصان پذیر بودن . زوال : گه نعمت دهد نقصان پذیری کند هنگام حیرت دستگیری .نظامی .
-
نقل پذیری
لغتنامه دهخدا
نقل پذیری . [ ن َ پ َ] (حامص مرکب ) صفت نقل پذیر. رجوع به نقل پذیر شود.
-
نهایت پذیری
لغتنامه دهخدا
نهایت پذیری . [ ن ِ / ن َ ی َ پ َ ] (حامص مرکب ) پایان پذیری . (یادداشت مؤلف ).
-
آشتی پذیری
لغتنامه دهخدا
آشتی پذیری . [ پ َ ] (حامص مرکب ) قابلیت وفق . قابلیت اصلاح .
-
تباهی پذیری
لغتنامه دهخدا
تباهی پذیری . [ ت َ پ َ ] (حامص مرکب ) فسادپذیری . عمل و کیفیت تباهی پذیر. رجوع به تباه و تباهی و دیگر ترکیب های این دو شود.
-
جان پذیری
لغتنامه دهخدا
جان پذیری . [ جام ْ پ َ ] (حامص مرکب ) عمل جان پذیر. پذیرفتن جان . قبول کردن جان : دل درانداز و جان پذیری کن یک زمانش لگام گیری کن .نظامی .
-
فرمان پذیری
لغتنامه دهخدا
فرمان پذیری . [ ف َ مام ْ پ َ ] (حامص مرکب ) فرمان برداری . اطاعت : به سبق خدمت و فرمان پذیری بی چرا و چون ملک را در وزارت چون نبی یار در غارم . سوزنی .به فرمان پذیری رقیبان شاه به جای آوریدند فرمان شاه . نظامی .به هر آرزو کآوری در قیاس به فرمان پذیر...