کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوءالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذوءالة
لغتنامه دهخدا
ذوءالة. [ ذُ آ ل َ ] (اِخ ) ابن غوقلة الیمانی از صحابه ٔ کرام است . وی از طرف قوم خویش از یمن بخدمت حضرت رسول اکرم (ص ) مبعوث شد و مسلمانی گزید از وی حدیثی در تفضیل صحابه منقول است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای مشابه
-
ذوءاله
لغتنامه دهخدا
ذوءاله . [ ذُ آ ل َ ] (ع اِ) گرگ . (مهذب الاسماء). ج ، ذِئلان ، ذولان : نیستی آگه نگر که چون تو هزاران خورده است این گنده پیر زشت ذوءاله .ناصرخسرو.
-
جستوجو در متن
-
ذآلة
لغتنامه دهخدا
ذآلة. [ ذُ ل َ ](ع اِ) گرگ . ذئب . ج ، ذئلان ، ذؤُلان . || (اِخ ) نام مردی است . و رجوع به ذوءاله و ذوءالة شود.
-
تخشیة
لغتنامه دهخدا
تخشیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) ترسانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). ترسانیدن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد): خَش ّ ذوءالة بالحبالة؛ یعنی بترسان گرگ را به مصیده . (اقرب الموارد).
-
یعاط
لغتنامه دهخدا
یعاط. [ ی َ / ی ِ / ی ُ طِ ] (ع صوت ) کلمه ای است که بدان گرگ و اسب را زجر کنند و رانند و رقیب چون لشکر دشمن را بیند اهل خود را بدان بیم کند. یا عاط! (منتهی الارب ) (آنندراج ). صاحب تاج العروس این ابیات را از راجز شاهد آورده است :صب علی شاء ابی ریاطذ...