کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذهننوشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ذهن
لغتنامه دهخدا
ذهن . [ ذِ ] (ع اِ) فهم . دانست . عقل . دریافت . (منتهی الارب ). هوش . (قاضیخان بدر محمد دهار). خرد. زیرکی . فهم . (منتهی الارب ). تیزی خاطر. (منتهی الارب ). یاد و هوش . قوت درک . قوه ٔ مستعده ٔ اکتساب حدود و آراء. فهمیدگی . (غیاث ). قدرت مدرکه . (غی...
-
ذهن
لغتنامه دهخدا
ذهن . [ ذِ / ذَ هََ ] (ع مص ) ذهننی عنه ؛ فراموش گردانید مرا از آن . || غالب آمدن کسی را در تیزی خاطر و حفظ قلب . (منتهی الارب ). و جرجانی در تعریفات گوید: قوة للنفس تشمل الحواس الظاهرة و الباطنة، معدة لاکتساب العلوم . و باز گوید: هو الاستعداد لادراک...
-
ذهن
لغتنامه دهخدا
ذهن . [ ذُ ] (اِخ ) ابن کعب . بطنی است از مذحج .
-
نوشته
لغتنامه دهخدا
نوشته . [ ن َ وَ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) پیچیده . درنوردیده . (برهان قاطع). نوردیده : نوشته به دستار چیزی که بردچنان هم نوشته به بیژن سپرد. فردوسی .|| طی شده . گذشته . ماضی : از روزگار گذشته و قرن های نوشته . (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 118).
-
نوشته
لغتنامه دهخدا
نوشته . [ ن ِ وِ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) کتابت کرده شده . (غیاث اللغات ) (برهان قاطع). نوشته شده . که بر آن چیزی نگاشته یا نقشی کشیده باشند. مقابل نانوشته به معنی کاغذ سفید که بر آن چیزی ننوشته اند : از برگ چون صحیفه بنوشته شد زمین وز ابر چون صلایه سیمین...
-
صفاء ذهن
لغتنامه دهخدا
صفاء ذهن . [ ص َ ءِ ذِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عبارت است از استعداد نفس آدمی برای استخراج امر مطلوب . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (تعریفات جرجانی ). و رجوع به صفای ذهن شود.
-
صفای ذهن
لغتنامه دهخدا
صفای ذهن . [ ص َ ی ِ ذِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تیزی خاطر. صافی اندیشه . استعداد نفس آدمی برای استخراج امر مطلوب . مؤلف نفائس الفنون آرد: نوع سوم از انواع هفتگانه که در تحت جنس حکمت است و آن عبارت از این است که نفس را استعداد استخراج مطلوب بی اضط...
-
سنگ نوشته
لغتنامه دهخدا
سنگ نوشته . [ س َ ن ِ وِ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) رجوع به سنگ نبشته شود.
-
جستوجو در متن
-
ذهن
لغتنامه دهخدا
ذهن . [ ذِ ] (ع اِ) فهم . دانست . عقل . دریافت . (منتهی الارب ). هوش . (قاضیخان بدر محمد دهار). خرد. زیرکی . فهم . (منتهی الارب ). تیزی خاطر. (منتهی الارب ). یاد و هوش . قوت درک . قوه ٔ مستعده ٔ اکتساب حدود و آراء. فهمیدگی . (غیاث ). قدرت مدرکه . (غی...
-
شیث
لغتنامه دهخدا
شیث . [ ش َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمدبن حیدرة مکنی به ابوالحسن ، ضیاءالدین مشهور به ابن الحاج قناوی . دانشمند و ادیب (511 - 599 هَ . ق .). مورد تکریم و احترام پادشاهان مصر بود و در سنین پیری نابینا گشت . او راست : الاشارة فی تسهیل العبارة (نحو)، ت...
-
حافظة
لغتنامه دهخدا
حافظة. [ ف ِ ظَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حافظ. || قوه ٔ حافظه ؛ مقابل قوه ٔ ذاکره . نیروئی است که (بقول قدما) جای آن تجویف اخیر دماغ است ، و کار آن نگاهداری چیزهائیست که نیروی واهمه آنرا درک کند از امور جزئیّه ، پس حافظه خزانه ٔوهم است مانند خیال برای حس ...
-
تعقید
لغتنامه دهخدا
تعقید. [ ت َ ] (ع مص ) بسته شدن . (دهار). ستبر گردانیدن دارو و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ). جوشانیدن و سطبر کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). جوشانیدن چیزی تا غلیظ شود.(آنندراج ). جوشانیدن عسل و رب و جز آن تا غلیظ گردد. (از اقرب الموارد). || ...
-
طبری
لغتنامه دهخدا
طبری . [ طَ ب َ ] (اِخ ) (الَ ...) عبدالقادربن محمد الحسینی الطبری المکی الشافعی ، امام ائمةالحجاز. وی در مکه بسال 976 هَ . ق . قدم بعرصه ٔ وجود نهاد و در آن جا نشو و نما یافت و در کنار پدر و مادر خویش پرورده شد، در دوازده سالگی قرآن کریم را از بر دا...
-
قاضی سنجانی
لغتنامه دهخدا
قاضی سنجانی . [ س َ ] (اِخ ) (مولانا...) از مشاهیر شعرای ایران و از احفاد شاه سنجان شاعر ایرانی بوده و به نوشته ٔ قاموس الاعلام منظومه ای موسوم به مخزن الاسرار دارد که به نام امیرعلی شیرنوائی نظم کرده و غزلیات و مثنویات دیگری نیز دارد. وی در 90سالگی ...