کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذهلول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ذهلول
لغتنامه دهخدا
ذهلول . [ ذُ ] (اِخ ) نامی است از نامهای مردان عرب .
-
ذهلول
لغتنامه دهخدا
ذهلول . [ ذُ ] (ع ص ) اسپ نیکورو. (منتهی الارب ). اسب نیک رو. (مهذب الاسماء). جواد از خیل .
-
ذهلول
لغتنامه دهخدا
ذهلول . [ ذُ ](اِخ ) نام کوهی است سیاه . و اصمعی آرد : اذا جبل الذهلول زال کانه من البعد زنجی علیه جوالق .|| نام موضعی است که آنرا معدن الشجرتین نیز گویند.
-
واژههای همآوا
-
زحلول
لغتنامه دهخدا
زحلول . [ زُ ] (ع اِ) جای تنگ و لغزان از ملاست و صفایی . (منتهی الارب ).
-
زهلول
لغتنامه دهخدا
زهلول . [ زُ ] (ع ص ) لغزان و تابان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اَمْلَس . ج ، زهالیل . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
زهلول
لغتنامه دهخدا
زهلول . [ زُ ](اِخ ) نام کوهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به معجم البلدان شود.